شجاعت و سخاوت را به فرزندت هدیه بده

شجاعت و سخاوت را به فرزندت هدیه بده

شجاعت و سخاوت را به فرزندت هدیه بده

ارائه دهنده : رمضان تورکمن

هنگام خارج شدن از مسجد، متوجه نمازگزاری شدم که دست کودک چهار، پنج ساله‌اش را گرفته بود و در حال بیرون آمدن از مسجد بود، با دیدن محل جمع آوری صدقه، مبلغی از کیف پولش در آورده و به کودکش داد تا آن را صدقه کند و خودش با فاصله راه خروج از مسجد را در پیش گرفت، به کودک توجه کردم، با وقار و متانت رفته و با لبخندی مبلغ را بر مکان مخصوص گذاشت و به پدرش پیوست…

سبحان الله چه منظر زیبایی بود، و این چنین منظرهایی کم نیستند و پدران زیادی فرزندان خردسال خود را با این عمل زیبا آشنا کرده و به آن تشویق می‌کنند.

چه تربیت نیکی از این پدر، از کودکی فرزندش را بر صدقه و نیکی و کار خیر تربیت و تشویق می‌کند‌، فرزندان از بزرگترین سرمایه های ما هستند

نسبت به تربیت و آموزش آنها بی‌تفاوت نباشیم.

به صدقه و خیرات اهتمام ورزیم و کودکان را به آن تشویق کنیم، چون دشمنان کاملاً برنامه ریزی شده و سیستماتیک با این عملِ خیر مبارزه می‌کنند، چون صدقه و خیرات، کمک بزرگی برای انجام اعمال خیر و فرائض دیگری است.

قال الإمام الذهبي: الشجاعة والسخاء أخوان، فمن لم يَجُدْ بماله فلن يجود بنفسه.

امام ذهبی رحمه‌الله می‌فرمایند شجاعت و سخاوت برادرند فردی که در مال سخاوت نداشته باشد نمی‌تواند جانش را قربان کند.

سخاوت، صفات والای زیادی در وجود انسان تقویت می‌کند.

شهادت اسامه بن لادن طبیعت رهروان این مسیر

شهادت اسامه بن لادن طبیعت رهروان این مسیر

شهادت اسامه بن لادن طبیعت رهروان این مسیر

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

شهادت رموز اهل دعوت و جهاد نمادی جهت ماندگار شدن منهج حرکتی آنهاست. ابن تیمیه می گوید: دستیابی به نصرت و پیروزی منافی آنچه که در این راه از قتل و جرح روی می دهد نیست، چرا که تمام خلق در مسیر مرگ گام بر می دارند، و کشته شدن شهیدان چیزی بیش از آنچه که طبیعت و عادت زندگی بنی آدم است نیست.

آنکس که کشته شدن در راه خداوند را مصیبتی مخصوص جهاد بداند، از نادان ترین مردمان است . . مرگ امری است مکتوب بر بنی آدم و کسانی که در جنگ و معرکه به سر می برند بیش از آنان که نمی جنگند، با آن مواجهه نیستند و تجربه نشان داده است که در بسیاری اوقات موضوع برعکس این بوده است. با این وجود مرگ شهید از جهت آسانی که خداوند برای آن مقرر نموده، قابل مقایسه با مرگ های دیگر نیست. [۱]

شیخ اسامه بن لادن با آنکه کفار سکولار و اشغالکر آمریکایی‌ها عکسی از جسد ایشان نشر نکردند و در خاطرات باراک اوباما آمده که جسد ایشان را در دریا انداختند و یا در جایی دیگر آمده بود که درگیری خونینی در خانهٔ شیخ اسامه رحمه الله صورت گرفته است اما همسر ایشان گفت که شیخ اسامه با آمریکایی‌ها درگیر شده و در آخر با واسکت انفجاری، جسد خود را فدای شریعت غراء کرده و فقط قطعات گوشت غیر قابل تفکیک از بدن ایشان باقی مانده است.

اگر سلاح باشد، اکثر مجاهدین خصوصا چنین بزرگوارانی که اسارت‌شان کفار جهان را شادمان می‌کند، راه و منهج آن ۱۱ صحابی از ۱۳ را پیشهٔ خود می‌کنند که در سریه‌ای محاصره شدند و شهادت را بر اسارت ترجیح دادند.

با آمریکا نباید سازش کرد.

آمریکا به قول شیخ اسامه «سر افعی» است که باید در منطقه پهن شود و با پهن شدن سر افعی دهها حاکمیت مرتد و خائن و صدها حزب سکولار و مرتد نیز خودبه خود توسط خود مسلمین نابود می شوند و سرزمینهای اسلامی آزاد می شوند.


[۱] قاعدة الحبة ص ۱۴۹، خزائن العلم ۸۸۹۱

ملی گرایی کُردهای سکولار مشکل کُردها

ملی گرایی کُردهای سکولار مشکل کُردها

ملی گرایی کُردهای سکولار مشکل کُردها

ارائه دهنده : کوهسار مروانی

هنوز برای عده ای از مردم ما جای سوال است که بعد از اینهمه شکست احزاب سکولار ملی گرا و بعد از اینهمه جنگ داخلی این احزاب سکولار ملی گرا و سوسیالیست و بعد از این کارنامه ی ننگینی که این احزاب از خود به جا گذاشته اند آیا مشکل امروز کوردستان ایران ملی گرایست؟! یا ملی گرایی خودش مشکل برای کوردهای مسلمان درست کرده است ؟ و یا ملی گرای کوردی ابزاریست در دست سران و رهبران خود خوانده احزاب سکولار کورد برای تحقق آرمان های سکولاریستی و سوسیالیسم و لیبرالیسم در کوردستان به اسم دفاع از حقوق کورد؟

می دانیم که — تنوع در خلقت انسان (از لحاظ زبانی…رنگ و …) نشانه‌ای از قدرت الله خالق متعال است و این نشانه‌ها مایه برتری بر هیچ کس نیست… این نشانه‌ها باید بدون افراط و تفریط حفظ شوند به این معنی که حقوق ملی هر ملت و قومی باید رعایت شود…

«قوم گرایی» مفهومی نزدیک به «نژادپرستی» دارد. قوم گراییِ ناپسند، قوم گرایی ای است که به خاطر آن، حقی که الله معرفی کرده است نادیده گرفته شود و گرنه بر اساس شرییعت الله دفاع از خانواده و قوم و ملت مسلمانت یک ارزش و عبادت زبانی و عملی است.

هنگامی که از پیامبر اکرم(ص) از قوم گراییِ [مذموم] پرسیدند، فرمود: أن تُعینَ قَومَک عَلَی الظُّلمِ؛[۱] آن است که قوم و قبیله ی خود را در راه ستم یاری رسانی.

هر شعاری و عملی که با اصل اسلام و قرآن فاصله بگیرد و معیار آن نژاد، وطن، مذهب و طریقه باشد از امور جاهلیت و ظلم به دین و مسلمین است؛ هنگامی که بین دو نفر از مسلمانان یک مهاجر و یک انصار مشاجره ای در گرفت و هر کدام گروه خود را به کمک طلبید، رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم فرمود:« أَبِدَعْوَی الجَاهِلیةِ وأنا بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ »[۲] آیا در حالی که من بین شما هستم فریاد جاهلانه سر می دهید؟» پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم با مشاهده ی این موضوع بسیار ناراحت شد.[۳]

همچنین در جای دیگر پیامبر خدا(ص) می فرماید: لَیسَ مِنّا مَن دَعا إلی عَصَبِیةٍ، و لَیسَ مِنّا مَن قاتَلَ (عَلی) عَصَبِیةٍ، و لَیسَ مِنّا مَن ماتَ عَلی عَصَبِیةٍ؛[۴] از ما نیست کسی که به قوم گرایی دعوت کند و یا در این راه بجنگد و یا با چنین تفکری از دنیا برود.

برادران و خواهران گرامی امروزه در میان کُردها احزاب و گروهایی سکولار هستند که خود را تنها مدافعان ملت کورد معرفی میکنند ولی کارنامه ی آنها و واقعیت امر رسانده که اینها دشمنان ملت کورد هستند و اینها خودشان از مشکلات ملت کورد هستند که باید برداشته شوند اگر خواهان کرامت و عزت و شرافت اسلامی هستیم.


[۱] سنن أبی داوود، ج ۴، ص ۳۳۱، ح ۵۱۱۹

[۲] تفسیر ابن کثیر ۱/۳۹۰

[۳] مجموع الفتاوی 28/328 ، ۳۲۹

[۴] سنن أبی داوود، ج ۴، ص ۳۳۲، ح ۵۱۲۱

روزگار تاریکی ….! آه چی گویم از ضعف امت در حق فلسطین

روزگار تاریکی ….! آه چی گویم از ضعف امت در حق فلسطین

روزگار تاریکی ….! آه چی گویم از ضعف امت در حق فلسطین

ارائه دهنده : محمد داود لوگري

درین صبح با صدای موذین چشمانم را باز کردم و با نگاه کردن به افق آسمان با خود گفتم هنوز خیلی وقت مانده به قضا شدن نماز، شکر که قضا نشده قبل از آنکه بخوانم، و از جایم برخاستم و وضو کردم نماز ادا نمودم، و نا خود آگاه فکر قلبم به سوی مردم مظلوم فلسطین و فلسطینیان رفت و حزن برم داشت، به حقشان دعا نموده و تلفن را برداشتم تا خبر های بگیرم از پرچم دستان امت پیامبر که دارن با اهدا کردن خونشان از دین و عزت و ناموسشان دفاع می‌کنند، و هر روز همان غم ها با خبر های الم ناکی بر خوردم و دیدم، دیدم چیزی را که نباید آنگونه ببینم، غم دیدم، خون دیدم، شهدا را دیدم، درماندگی را دیدم، بی غیرتی و دوری کشور های مسلمان ها را از فلسطین دیدم، که دارن به خاطر حفظ جان آرامش خودشان بی طرفه گی خود را اعلان می‌کنند، در حالیکه دارن برادران و خواهرانشان با خاک و خون غلت میزنند و عین خیالشان هم نیست،

مگر اینها در پیشگاه الله چی جوابی دارن.؟!

اصلا اینها مسلمان هستند.؟!

اگر مسلمان هستند که باید به ریختن یک خون مسلمان کافری را آرام نگذارند،

اما اینها بخاطر راحتی خیش دفاع نمیکنند از برداران خود،

مگر اینها وجدان ندارند، مگر اینها با دیدن طفلی که هنوز دست راست و چپش را نمیشناسد آتش زده میبینندش خونشان به جوش نمی آید.؟!

این دیگر چه رذالتیست که دامنگیر این غرب پرستان شده.؟!

اون صلاح الدین ایوبی و اون معتصم بالله ها کجا شدن که بخاطر خواهر مسلمانی جهان غرب را خوابشان را حرام کرده بود به آنها.؟!

آه چی گویم از ضعف امت

در حق فلسطین

حمایت من از غزه نوشتن دعا و اشک است ولی

اشکِ واژه‌هایم

آن‌قدر قدرتمند نیستند

که مرحمی شود بر زخم‌هایش

برای غزه باید کاری کرد

واژه‌ها داروودرمان نمی‌شوند

واژه‌ها مرهم زخمشان نمی‌شوند

واژه‌ها سایه‌بان نمی‌شوند

برای غزه باید کاری کرد

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

ارايه دهنده : رمضان تورکمن

به صورت ساده در عنوان مطلب، تعریف دموکراسی را آوردم اما دوست دارم این مفهوم را با چند آیه توضیح دهم.

حکومت مردم:منظور از آن، اين است که تشريع و قانون‌گذاری حق مردم است و به اللّه و‌قانون الله در دموکراسی جایی ندارد، پس مردم و نماینده ها با قانون‌های که می‌گذارند، حکم می‌کنند

هرچه را بخواهند حلال و هرچه را بخواهند حرام میکنند و اين از طريق نمايندگانی که در مجالس قانون‌گذاری کفری هستند.

الله متعال میفرماید :

  • إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه [یوسف ۴۰]حکم و فرمانروایی از آن الله است
  • أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[الأعراف: ۵۴]آگاه باشيد که آفرينش و فرمانروايي از آنِ او است، پر برکت (و به غايت بزرگ) است خداوندي که پروردگار جهانيان است.
  • وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ سُبْحانَ اَللّهِ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ[القصص: ۶۸]و پروردگارت هرچه را بخواهد مي‌آفريند و بر مي‌گزيند و آن‌ها را اختياري نيست، اللّه منزه و فراتر از آن چيزي است که شريک (او) مي‌سازند.
  • أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[الشوري: ۲۱]آيا براي آن‌ها شريکاني هست که برايشان از دين، چيزي را که الله بدان رخصت نداده تشريع کرده‌اند؟ و اگر آن سخن (مهلت) قطعي نبود مسلّماً ميان آن‌ها حکم مي‌شد و قطعاً برای ظالمان، عذابی دردناک است.

باید برایت روشن شده باشد:

شخص یا مسلمان است و تابع قوانین شریعت الله یا کافری است سکولار و تابع قوانینی که توسط این مردم به جای قوانین الله تولید شده اند.

اعلامیه امارت اسلامی در پیوند به ۲۶ دلو سالروز خروج قشون سرخ شوروی از افغانستان

اعلامیه امارت اسلامی در پیوند به ۲۶ دلو سالروز خروج قشون سرخ شوروی از افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم

۲۶دلو مصادف به ۳۶مین سالروز شکست و خروج قشون سرخ اتحاد شوروی سابق از افغانستان می‌باشد.

امارت اسلامی افغانستان این روز را یک روز پرافتخار در تاریخ افغانستان و شکرگزاری از الله جل جلاله میداند و به این مناسبت به تمام برادران مسلمان و مجاهد خود تبریک می‌گوید.

جهاد، مبارزات، قربانی ها، هجرت ها و تکالیف تمام افغان ها و مسلمانان در برابر اتحاد شوروی سابق سبب گردید که الله تعالی به افغان ها این افتخار را نصیب کند که قدرت بزرگی مانند اتحاد شوروی سابق را مجبور به فرار از خاک خویش نمایند.

اینکه که افغانستان برای سومین بار در صد سال اخیر به نصرت الله جل جلاله از اشغال آزاد شده، نمایانگر این که حس استقلال طلبی در میان افغان ها قوی است و مسلمانان ما عزم و تعهد قوی برای حراست از دین خود دارند.

از تجاوزات پی در پی در صد سال گذشته و موفقیت های جهاد در برابر آن، باید جهت های متجاوز عبرت بگیرند و دیگر علیه آزادی و حریت ما گام برندارند.

مردم مسلمان و غیور افغانستان باید مانند گذشته در آینده نیز در برابر انواع توطئه ها و دسیسه ها بیدار باشند و با حفظ عزم قاطع و وحدت اسلامی راه نیاکان خود را تعقیب نموده و دین، عقیده و استقلال خود را حفاظت نمایند. والسلام

امارت اسلامی افغانستان

۱۵/۸/۱۴۴۶هـ ق

۲۶/۱۱/۱۴۰۳هـ ش ــ ۲۰۲۵/۲/۱۴ م

نصحیت امام محمد غزالی در چگونگی نصیحت کردن

نصحیت امام محمد غزالی در چگونگی نصیحت کردن

نصحیت امام محمد غزالی در چگونگی نصیحت کردن

ارايه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

رسول الله صلی الله علیه وسلم است که می فرماید:

  1. مَن رَأَى مِنكُم مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بيَدِهِ، هر کس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر بدهد،
  2. فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسانِهِ، اگر با دست نتوانست با زبان آن را تغییر بدهد،
  3. فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ[۱]. اگر با زبان نتوانست با قلبش آنرا تغییر دهد، این ضعیف‏ترین مرحله‏ی ایمان است.

این امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از محافظت کننده های ایمان، بر مسلمین جهت حمایت از شریعت اسلام واجب شده است، که هم در قالب فردی انجام می شود و هم به صورت گروهی و در قالب «امت»ی واحد که باز قالب فردی به نحوی از سوی قالب «امت» تغذیه و مدیرت وهدایت می شود.

در قالب فردی لقمان به پسرش سفارش می کند: ‏یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ‏(لقمان/۱۷) ای پسرم نماز را برپا دار، و به کار نیک دستور بده و از کار بد نهی کن، و در برابر مصائبی که به تو می‌رسد شکیبا باش. اینها از کارهای (اساسی و مهمّی) است که باید بر آن عزم را جزم کرد و ثبات ورزید.

اما نصیحت کردن نیز همچون سایر مسائل متعلق به فریضه امر به معروف و نهی از منکر داریا قواعد خاصی است که باید توسط نصیحتگر رعایت شوند؛ در این زمینه امام محمد غزالی می گوید:

هرگاه با دلیل و از روی یقین بر لغزش و بدی مسلمانی آگاهی یافتی او را در نهان نصیحت کن و شیطان تو را نفریبد که وی را غیبت نمایی.

و چون او را نصیحت کردی چنان نباشد که از دانستن گناه و کاستی وی شادمان و خوشحال باشى؛ تا با چشم تعظیم به تو نگاه شود و آن یکی با حقارت دیده شده و در لباس نصیحت بر وی فخر فروشی نمایی.

بلکه می بایست هدف تو از نصیحت، نجات دادن وی از گناه باشد در حالی که خود از دچار شدن وی به گناه ناراحت باشی همانگونه که اگر خللی در دینت وارد شود بر خود افسوس می خوری.

و باید چنان باشد که ترک گناه بدون نصیحت، در نزدت از ترک گناه به خاطر نصیحتت دوست داشتنی تر باشد.

اگر چنین کردی آنگاه پاداش نصیحت و نیز پاداش ناراحتی به خاطر مصیبت و همچنین پاداش یاری وی جهت ثبات و استحکام بر دینش را باهم کسب کرده ای.


[۱] مسلم 49

ایران ۲۵۰ افغانی را از مرگ حتمی در مرز تایباد نجات داد

ایران ۲۵۰ افغانی را از مرگ حتمی در مرز تایباد نجات داد

ایران ۲۵۰ افغانی را از مرگ حتمی در مرز تایباد نجات داد

کاتب: سید کریم آغا قندوزی

بیاد داریم که چند ماه قبل، رسانه های مختلف مجازی و حتی شبکه های معلوم الحال اعلام کردند که ایران ۲۵۰ افغانی را هنگام ورود غیر قانونی به ایران در مرز به رگبار بسته و کشت؛ کار بجایی رسید که گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل سکولار نیز که منتظر ایرادی از ایران بود فوراً اعلام موضع کرد و….

تمام این توهمات را رسانه ها نشر دادند و عوام جاهل نیز این دروغ رسانه ها را دست به دست کردند تا اینکه با موضع گیری مسئولین ا. ا.افغانستان و ایران مشخص شد که این خبر در اساس دروغ بود.

اما نکته ی جالب این است که رسانه های وابسته به ا. ا.افغانستان با یاد آوری آن دروغ طی خبری اعلام کردند که آن ۲۵۰ نفر کشته چند ماه قبل امروز همه زنده شدند و بعد از ایران به عنوان همسایه تشکری کردند…

بله، این حقیقتی است که متاسفانه حتی د رسانه های اهل سنت ایران یا رسانه های ماهواره ای و خارجی که آنهمه بر دروغ چند ماه پیش مانور دادند پوشش داده نشد و…

۲۵۰ مهاجر غیر قانونی افغانی بدون سند روز سه‌شنبه ۲۳ دلو هنگام عبور از مرز ولایت خراسان، شهر تایباد در کولاک و یخبندان گرفتار می شوند و در حالی که چیزی به مرگ آنها باقی نمانده بود قدر الله بر این بود که توسط مرزبانی ایران از مرگ حتمی نجات یافتند و پس از درمان و تغذیه به افغانستان بازگشتند.

این خبر، خبر کوچکی نیست؛ خبر از نجات ۲۵۰ مرد افغانی است که توانائی کار برای خانواده های خود را دارند و هر کدام نیز قطعا دارای فامیل و اعضای زیادی هستند و به این شکل ایران شادی را به این افراد و فامیل این افراد و مردم افغانستان هدیه داد.

جا دارد بار دیگر از ایران تشکری کنیم هر چند عده ای مغرض و بیمار دل منتسب به اهل سنت حتی از بیان این خبر نیز عصبانی هستند چه رسد به تشکری.

نکته ای که همه لازم است از بطن اینگونه خبرها متوجه شوند این است که مسئولین رده بالای ایران و افغانستان در بالاترین هماهنگی و تفاهم به سر می برند و این به دلخواه آمریکا و اسرائیل و مزدوران داخلی آنها و همچنین سنی های آمریکائی وشیعیان انگلیسی نیست.

در مسیر اهل جماعت شدم قم بگذار و منتظر نتیجه نمان

در مسیر اهل جماعت شدم قم بگذار و منتظر نتیجه نمان

در مسیر اهل جماعت شدم قم بگذار و منتظر نتیجه نمان

ارائه دهنده : محمد عثمان

اهل جماعت شدن یعنی در دارالاسلام در غیر معصیت الله تابع حاکمیت شدن، یعنی اگر در دارالاسلام ایران اهل جماعت شدی و میبینی که به تدریج با حاکمیت شوراهای مختلف و نظارت همگانی به سوی حکومت اسلامی بر منهاج نبوت قدم بر می دارد و جهاد مسلحانه با آمریکا و ناتو و صهیونیستها را به پیش می برد، دیگر منتظر نتیجه نمان و تنها به وظیفه ی خودت عمل کن.

سمیه.. ياسر .. مصعب ..أنس بن نضر .. عبدالله بن جحش .. سعد بن ربيع .. عمرو بن الجموح و…

  • همه ی اینها عزت اسلام و تمکین آن را ندیدند ..
  • فتوحات عمر و پیروزی های خالد را ندیدند ..
  • و چشمان شان با فتح بیت المقدس و آزادی آن روشن نگشت.
  • ربعی بن عامر را ندیدند که چگونه در برابر رستم پادشاه فارس به دینش افتخار می کند ..
  • هیچ یک از این موارد پر افتخار و والا را ندیدند و شاهد نبودند .. عزت، تمکین، نصرت و قوت ..

آنان راه را آغاز کردند

و در ابتدای راه از دنیا رفتند و به پایان راهی که آغازش کرده بودند نرسیدند و بلکه ثمره ی راهی که آن را کلید زدند نچیدند ..

اما تو؛ آری تو ؛ از پایان راه مپرس

مهم این است که در ابتدای راهی

اگر در ابتدای راه یا در میانه راه بمیری، ضرری متوجه تو نخواهد شد ..

و در این صورت مصداق کسانی خواهی بود که الله تعالی در مورد آنها می فرماید:

{مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}

در ميان مؤمنان مرداني هستند كه با خدا راست بوده اند در پيماني كه با او بسته اند. برخي پيمان خود را بسر برده اند (و شربت شهادت سركشيده اند) و برخي نيز در انتظارند (تا كي توفيق رفيق مي گردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد). آنان هيچ گونه تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده اند (و كمترين انحراف و تزلزلي در كار خود پيدا نكرده اند)

هم اکنون نگاه کن اهل جماعت هستی یا اهل تفرق و فرقه بازی و حزب بازی؟ مسیر تو یکی از اینهاست و بر اساس مسیرت منتظر هدف و نتیجه هم باش، چون: چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب

ابن تیمیه می گوید: مردم چون از یکدیگر جدا شدند، هلاک و تباه می‌ شوند. و اگر به هم پیوستند، اصلاح و مالک می‌شوند؛ از به همین دلیل «جماعت» رحمت است و «تفرقه» عذاب و عقوبت.[۲]


[۱] مسند أحمد۱۹۳۵۱ / الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷

[۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱ ص ۴۲۱.

محافظت از مجاهد چگونه؟

محافظت از مجاهد چگونه؟

محافظت از مجاهد چگونه؟

ارائه دهنده : محمد عثمان

یکی از بزرگترین ابزار دنیوی محافظت از مجاهد این است که «اهل جماعت» شود تا بعد از نصرت الله، در دنیا از حمایت قدرتمند جماعت برخوردار شود .

شما تصور کنید که اروپای جنایتکار تنها یک سرباز دیپلمات ایرانی را اسیر کرد، دارالاسلام و جماعت ایران با قدرت و افتخار و عزت این اسیر را از اتحادیه اروپا و ناتو پس گرفت و با عزت به دارالاسلام برگرداند اما هزاران مجاهدی که از فرقه های مختلف جهادی در زندانهای آمریکا و ناتو و مزدوران آنها قرار دارند چه؟

والله قسم که یک قطره خون مسلمان مجاهد‏ گران قیمت تر و با ارزش تر از تمام این دنیای پست و فانی است و این امر و وصیت رسول اللهﷺ است که می فرمایند «فُكُّوا العَانِي» اسیران و درماندگان را ازاد کنید را نیز انجام داد و باید که جانها و اموالمان را فدای کلام رسولمانﷺ کــرد.

این امر تنها از کانال اهل جماعت شدن و دوری از فرقه گرائی انجام می شود.

سلام و رحمت الله بر شیــر مردانی که نه اسم هایشان را می دانیم و نه چهرهایشان را می شناسیم

ولی بزرگــی و هیبت اعمالشان را تمام امت حس کرده اند؛ اینها باید بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم که می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» اهل جماعت شوند و با رهبر دارالاسلام و جماعت مسلمین باشند و «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱] از تمام فرقه ها و اهل تفرق دوری کنند و در غیر معصیت الله از این دارالاسلام و جماعت در جهاد فی سبیل الله اطاعت کنند چون: «لا طَاعَةَ في مَعْصِيَةٍ»[۲]


[۱] بخارى (۷۰۸۴) مسلم (۱۸۴۷)

[۲] صحیح بخاری ۷۲۵۲- 4340

دیدار هیئت حماس با رهبر ایران و دیدار هیئت محمود عباس با جولانی بیانگر دو جبهه ی مختلف

دیدار هیئت حماس با رهبر ایران و دیدار هیئت محمود عباس با جولانی بیانگر دو جبهه ی مختلف

دیدار هیئت حماس با رهبر ایران و دیدار هیئت محمود عباس با جولانی بیانگر دو جبهه ی مختلف

ارائه دهنده : سید نورد الدین بخاری

متاسفانه به دلیل فشار بی سابقه ی روانی و تبلیغی رسانه های وابسته به آمریکا و ناتو و احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین دسته هایی از اهل سنت و جماعت حتی جرئت بازگوئی واقعیت سخنان امثال السنوار و آبوعبیده و اسماعیل هنیه و سایر رهبران جهادی فلسطین در مورد ایران را ندارند و عده یا اگر دست به خیانت سکوت نزنند اگر اخباری در این زمینه را نقل کنند تماماً آن بخشهایی از سخنان این رهبران که در مورد واقعیت ایران هست را سانسور و تحریف می کنند چه رسد به اینکه خودشان چنان جرئت و شهامتی داشته باشند که مثل این رهبران جهادی فلسطین واقعیت را مستقلا بر زبان بیاورند.

در کنار این، باز می بینیم که جناحی مشخص از این طیف مشخص، با تمام توان و تلاش و سعی در غسل تعمید و سفید نمائی خائنینی چون جولانی می کنند که اگر در چند سال گذشته خیانت و مزدوری او برای عده ای پنهان بود اما هم اکنون خیانت و مزدوریش در دربار آمریکا و ناتو و صهیونیستها و مزدوران آنها چون آل سعود و ترکیه و امارت و غیره برای همگان آشکار و واضح شده است.

با تمام تلاشی که این دسته دارند اما اتفاقاتی می افتد که برای کم هوشها نیز نشان می دهد که جبهه ی جولانی و جبهه ی ایران چقدر از هم متمایزند و ریشه های این تمایز هم چیست؟

محمود عباس سکولار و مرتد رئیس تشکیلات خودگردان سکولاریستی فلسطین که با دلارهای آل سعود و حمایتهای اسرائیل و آمریکا و شرکای آنها یکی از بزرگترین خائنین به آرمان فلسطین به شمار می رود و در پاریس هم با مریم رجوی سرکرده گروهک سکولار و مرتد منافقین دیدار داشت و… هیئتی را به ریاست محمد مصطفی نخست وزیر تشکیلات خودگردان به دیدار با جولانی در دمشق فرستاد.

از سوی دیگر «محمد اسماعیل درویش» رئیس شورای رهبری حماس و «خلیل الحیه» معاون رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ با رهبر ایران دیدار کردند.

محمد اسماعیل درویش در این دیدار گفت: ما تلاقی ایام پیروزی مقاومت غزه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم این تقارن، زمینه‌ساز آزادی قدس و مسجدالاقصی شود.

خلیل الحیه هم گفت: ما امروز درحالی به دیدار جنابعالی آمده‌ایم که همه سربلند هستیم و این پیروزی بزرگ، پیروزی مشترک ما و جمهوری اسلامی است.

با استناد به همین دیدار و کارنامه ی عملی هر دو جبهه و با استناد به سخنان رهبران و اعضای هر دو جبهه به سادگی هم ریشه های اختلاف و تمایز عقیدتی و منهجی میان این دو جبهه مشخص می شود و هم اینکه یکی خائن به آرمان فلسطین و همسو با آمریکا و ناتو و صهیونیستهاست و دیگری خادم به آرمان و جهاد فلسطین و دشمن شماره یک آمریکا و ناتو و صهیونیستهاست.

آیا حداقل شهامت بیان حق به روش مجاهدین اهل غزه را داری؟

به این شکل هم متحدین حماس را بشناس هم متحدین محمود عباس را، هم مسیر ایران و حماس و جهاد اسلامی را متوجه شو هم مسیر جولانی و نوچه اش ملافتاحی و آل سعود و امارات و ترکیه و … را.

چگونه یک حکومت سکولار از یک استشهادی یک جاسوس ساخت؟

چگونه یک حکومت سکولار از یک استشهادی یک جاسوس ساخت؟

چگونه یک حکومت سکولار از یک استشهادی یک جاسوس ساخت؟

ارائه دهنده : قربان نظر ترمذی

سال ها پیش زمانی که یکی از برادران از حاکمیت سکولار فرار می کند و به صفوف مجاهدین مى پيوندد و می خواهد از دین حمایت کند، وبه فكر خواهرهاى اسیرشده هست تا آنها را آزاد کند، و در راه خدا جهاد کند.

این مجاهد در واقع زاهد و عابد و در راه خدا مستقر بود و به مجاهدان و مجالس آنان عشق می ورزید و عاشق بیرون رفتن و حضور در صفوف اول بود و در چندین جنگ شرکت کرد و نزدیک بود کشته شود و به بدنش جراحات متعددی وارد شد.

سپس عشق به شهادت او را بر آن داشت تا در لیست رزمندگان استشهادى برای انجام عملیات ثبت نام کند و مدت زیادی را در انتظار نوبت بود، تا روح و جسم خود را در راه خدا فدا کند.

از این کار به آن کار و از اين ثغر به ثغر دیگر، در حال حركت بود،که هنوزهم مجروح بود و از جراحتش رنج می برد.

خلاصه از سازمان اطلاعات خارجی به جاسوس خود در صفوف مجاهدین پیشنهاد داده شد که «فلانی» را جذب بکند و شماره واتساپ خود را به او دهد، چون این مجاهد فقیر بود و همانطور که قبلاً اشاره کردیم چندین جراحات به بدنش وارد شده بود.

در همین ایام شماره عجیبی با او تماس گرفت و به او گفت که این یک منظمه بشردوستانه است که به مجروحان کمک می کند و شماره او را از یکی از دوستانش گرفته اند و به او گفته اند که می دانند كه مجروح شده است و نیاز به مداوا دارد. و می خواهند به اوكمک كنند. مبالغی را برای درمان در اختیار او قرار دهند.

در واقع آن مجاهد از آنها بخاطر کمکشان خوشحال شد وبه گمان خود كه آنها یک مجموعه از خیرین هستند.و به او پول مى دهند تا زخم هاي خود رادرمان کند، به هر حال آن سازمان (اطلاعات خارجى) مبالغ زیادی بدون هیچ طلبى به او مى دهند، درمرحله اول اطلاعات شخصی و عكس وی را ازاوطلب مي كنند .

سپس ازاستخبارات با او تماس گرفتند و عکس‌ها ومشخصات که از او دریافت کرده بودنند برایش فرستادند و به او گفتند که این حواله‌ها ازطرف استخبارات است و اگرشما با ما همکاری نكنيد، تو را در معرض دید عموم قرار می‌دهیم که با ما همکاری كردي و ميكنى، مخصوصاً گواهی مکالمات و دریافت حواله كه تو از ما دريافت كردى هست اگرنكني تو را رسوا ميكنيم

هر چند در اینجا آن مجاهد دخیل محسوب نمی شود و مي توانست گزارش آنها را به جماعت خبربدهد، اما از آبرو خود بیمناک بوده و متأسفانه تسلیم آنها مي شود.

آنها (استخبارات ) ديدندكه اوبالاخره تسليم شد در ابتدا از او اطلاعات قدیمی و سوخته از او خواستند تا امتحانش كنند كه او با آنها همکاری مى کند يا نه، در واقع برادر از ترس آنها و به دلیل قدیمی بودن اطلاعات با آنها همکاری ميكند.

سپس به ارسال پول برای او ادامه دادند و به او گفتند که فعالانه درگیر شده است و باید اطلاعات جدید و حساس را برای او ارسال کند.

به راستی که این فقیر پس از تطمیع به آنان تسلیم شد و گام های شیطان را به سوی جاسوس بودن دنبال کرد.او بدون ترس و احساس گناه شروع به کار با آنها به طور کامل و سازمان یافته و ارسال اطلاعات در مورد مجاهدین کرد و مدت ها در این حالت باقی ماند تا اینکه از او خواستند برای آنها و برای حاکمیت سکولار جنایتکار یک جاسوس مزدوج باشد.

او تسلیم آنها شد وراه جاسوسى را درپيش گرفت .در اینجا او شروع به ارسال اطلاعات مجاهدین برای افسران حکومت سکولار به صورت دوره ای و بدون هیچ طلبى مى كند.

او از مجاهدی استشهادى به جاسوسى برای دشمنان مجاهدین در هر صورت تبدیل ميشود.او سرانجام در جریان کمین های استخبارات مجاهدين علیه ماموران و افراد فاسد دستگیر ميشود.سپس او را به زندان می اندازند و ندامت او را می بلعد.

بله برادرمجاهد من، داستانی کوتاه، غم انگیز و دردناکی است، اما درس های زیادی دارد:

اولاً: مجاهد باید پیوسته از خداوند متعال بخواهد درراه اوثابت قدم باشد و از وسوسه هاي شيطان های انسی وجني دوری کند و عاقبت خیراز خداوند طلب بكند.

ثانیاً: مجاهد باید حواسش جمع باشد و نسبت به هر طرف یا شخصی که نمي شناسد ارتباط برقرار نکند، اطلاعات به اندازه نیاز باشد و فرقی بین قدیم و جدید نيست.

ثالثاً: وقتی مجاهدین درگیر مشکلات مالی هستند، نباید هر كمک مالى که از بيرون جماعت مى آيد را بپذيرند مگر تا زمانی که از فرد خیر مطمئن باشند. و چنین حوادثی را می توانند به راحتی با جماعت در میان بگذارند و حل کنند.

رابعاً: راه جهاد، راهی است که نیازمند صبر و مبارزه با هواهای نفسانى است، از وروديهای شیطانى برحذر باشید که درهای مختلفی دارد، مانند کسب درآمد و وسوسه های مختلف دنیا.

خامسا: اما امراء (كلكم راع وكلكم مسؤول عن رعيته ) بس اى أمراء به يادداشته باشيدكه مجاهدین زيردست شماهستند پيش شما امانت هستند و از شما روزقيامت درموردشان سوال ميشود پس ازاحوالشان درجبهات ومقرات بپرسيد و به آنها ازهيچ کمکي دريغ نكنيد.

نیاز اهل جماعت به مجاهد

نیاز اهل جماعت به مجاهد

نیاز اهل جماعت به مجاهد

ارائه دهنده : ع.ل. مهاجر

امروزه مسلمین دچار دو مصیبت بزرگ شده اند یکی تفرق و دیگری اشغال سرزمینهای آنها توسط کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی.

در مان این دو بیماری هم تنها بوسیه اهل جماعت شدن و دوری از فرقه بازی و تفرق و سپس انجام جهاد تحت پرچم این جماعت صورت می گیرد.

در این جماعت و دارالاسلام که هم اکنون دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت تحت پرچم آن پرچمدار بزرگ جهاد مسلحانه با کفار اشغالگر است همانگونه که امت ما نیاز دارد تا در شعبه‌های گوناگون شریعت، رجالی داشته باشد؛ مانند این‌که محدث باشند، مفسر قرآن باشند، داعی و تبلیغی باشند، ادیب باشند، نویسنده و مؤلف باشند؛ به همان اندازه و بلکه بیشتر از آن نیاز دارد تا مردانی آراسته با لباس علم و دانش، در میدان‌های نبرد با طاغوتیان باشند و دکترای علم و تجربهٔ جهادی را عملا حاصل کنند؛ تا بتوانند کشتی شکستهٔ امت اسلامی را که در بحبوحه‌ٔ غرق شدن است، نجات دهند.

مادران جماعت ما باید به جای لالایی‌خواندن و زمزمهٔ آن در گوش‌های فرزندان‌شان، کلماتی چون «الله اکبر»، «زنده باد مجاهد» و همانند آن را نجوای گوش‌های آنان کنند؛ تا در آغوش مادران خود با نام جهاد و بودن راهی سخت و طاقت‌فرسا در مسیر دین، آشنا گردند.

همان‌گونه که ما نیاز به تالیف کتاب داریم، بیشتر از آن، به تصنیع رجال محتاجیم.

همانگونه که به امور مختلف سیاست، اجتماع، طب و زراعت توجه داریم، به همان اندازه به متخصصان ساخت بم، ساخت نارنجک، متخصص جنگ‌های چریکی، متخصص جنگ‌های جبهه‌ای و مهندسان ساخت تانگ ضرورت داریم؛ به مردانی جنگ‌جو و شجاع در میدان‌های عشق و ایثار.

بسیاری از دوستانم در زمان طلبگی مجاهد بودند و اراده‌ای قوی برای پیشبرد اهداف جهادی در ادامهٔ حیات شان داشتند؛ اما نتوانستند مقاومت کنند و بعد از فراغت، مشغول به شعبه‌های دیگر دینی شدند!

لذا جهاد، همت بلند و استقلال اراده می‌خواهد. جهاد، قبولیت به درگاه احدیت می‌خواهد. جهاد، یعنی خود را در دریای سختی‌ها انداختن؛ سختی‌هایی که برای امت ما آسانی خواهد آورد. باید کسانی خود را بسوزانند تا دیگران از نورشان بهره ببرند.

یاران جان‌نثار پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) حیات خود را وقف راه دعوت و جهاد کردند تا اینکه مشعلی برای هدایت نسل‌های آینده شدند.

بیاییم و پس از اهل جماعت شدن خود را وقف جهاد کنیم. بیاییم و در این دارالاسلام و جماعت مردانی پرورش دهیم که هدف‌شان فقط جهاد و سنگر‌های گرم مبارزه با طاغوتیان و خائنان باشد؛ کسانی که همتی والا و فولادین داشته باشند تا هر دشمنی را با شکست روبرو کنند.

علم جهاد را به صورت درست یاد بگیریم و در این باب تخصص بدست بیاوریم و شوق و حماسه ‌آفرینی‌های جوانان مسلمان را به سوی راه درست جهاد، رهنمون باشیم.

ما امت دعوت و جهادیم و زمانی این جهاد ما به ثمر خواهد نشیت که اهل جماعت هم باشیم چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب. چون رسول الله صلی الله علیه وسلم باز می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۲] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.


[۱] مسند أحمد، حديث رقم: ۱۹۳۵۱ / الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷

[۲] مسند أحمد ۱۵۳۹

معرفی جهاد طالبان پاکستان از زبان رهبر آن

معرفی جهاد طالبان پاکستان از زبان رهبر آن

معرفی جهاد طالبان پاکستان از زبان رهبر آن

ارائه دهنده : محمد نور بلوچ

طالبان پاکستان از نظر فکر و منهجی تفاوتهایی با طالبان افغانستان دارد و از نظر فکری و عقیدتی به نسبت طالبان پاکستان از انسجام بهتری برخوردار است.

در زمینه ی اهداف جهاد طالبان پاکستان رهبر آن الشیخ مفتی ابو منصور عاصم مفتی نورولی محسود می گوید:

“جهاد ما برای استقرار نظام اسلامی می باشد، در عمل این الزامی و سیاست شرعی نیست که ما همزمان به طور مستقیم با تمام دنیا بجنگیم، ایدئولوژی، تفکر، عقیده و اندیشه ما جهانی است که پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم و نظام اسلامی را در تمام جهان قائم خواهیم نمود البته دایره عمل و اختیار به یک منطقه خاص محدود است.”

این محور جهادی این حرکت در پاکستان است، اما بهترین گزینه ی جهادی برای آن این است که جهاد خود را با دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و مزدوران آن چون حکومت سکولار و مرتد چرکستان هماهنگ و همسو کند و چنانچه به دلایل تعصبات مذهبی نابجا آن درجه از رشد منهجی نرسیده است که اهل جماعت شود و به دارالاسلام ایران بیعت دهد حداقل در جبهه ی مقاومتی شرکت کند که دارالاسلام ایران هم بخشی بزرگ از آن است.

ابن عباس ترجمان القرآن نیز در تفسیر آیه ی: ‏وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (آل عمران/۱۰۵) ‏و مانند کسانی نشوید که متفرق و پراکنده شدند و دچار اختلاف شدند (آن هم) پس از آن که نشانه‌های روشن (پروردگارشان) به آنان رسید، وایشان را عذاب بزرگی است.‏ می گوید: أمَرَ اللَّهُ المُؤْمِنِينَ بِالجَماعَةِ، ونَهاهم عَنِ الِاخْتِلافِ والفِرْقَةِ، وأخْبَرَهم: إنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبْلَكم بِالمِراءِ والخُصُوماتِ في دِينِ اللَّهِ.[۱] الله مومنین را به الجماعة امر کرده و آنها را از اختلاف و تفرق نهی کرده است، و به مومنین خبر می دهد که افرادی که قبل از شما بودند به خاطر جدال، جروبحث، لجبازی و دشمنیها، مخالفتها و ضدیتها در دین الله هلاک شدند.

برای جهاد حرکت طالبان پاکستان با چنینی اهدافی که برای خودش تعیین کرده است هم جبهه ای شدن با دارالاسلام ایران حرکت در مسیر صحیح است.


[۱] جلال الدين السيوطي، الدر المنثور، تفسیر آیات ۱۰۴ و ۱۰۵ آل عمران

وحدت تاکتیکی و موقت یا وحدتی عمیق و پایدار  

وحدت تاکتیکی و موقت یا وحدتی عمیق و پایدار

وحدت تاکتیکی و موقت یا وحدتی عمیق و پایدار

ارائه دهنده : شیعه ی علی

مسلمین به صورت عام خدای یگانه را می پستند، به نبوت رسول الله صلی الله علیه وسلم و روز قیامت و معاد ایمان دارند . همه ی مسلمین قران را قبول دارند و به سوی یک جهت نماز می خوانند و قبله ی واحدی دارند . با اختلافات بسیار ریز فقهی همه ی مسلمین مثل هم نماز می خوانند و مثل هم حج می کنند و مثل هم روزه می گیرند و … . در کنار این همه ی مسلمین دشمنان مشترکی دارند که امروزه آمریکا رهبریت این دشمنان را بر عهده گرفته است .

آیا محتوای اینهمه مشترکات کافی نیست که مسلمین تفرق و دشمنی و اختلافات را کنار بگذارند و خود را مشمول این حکم الله متعال کنند که می فرماید :”نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آرید، آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس میان دل هاى شما الفت و مهربانى انداخت تا به لطف او برادران هم شدید.” (آیه ۱۰۳ آل عمران)

قرآن علاوه بر تأکید بر وحدت مسلمانان، در آیه ۶۴ آل عمران به آنان توصیه مى نماید که با پیروان ادیان دیگر نیز بر اساس کلمه توحید، متحد باشند: ” بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم ، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم.” اگر ما دنبال مشترکاتی جهت وحدت با کفار اهل کتاب هستیم آیا اینهمه مشترکات مسلمین با هم کافی نیست که مسلمین اختلافات ریز فقهی را کنار بگذارند و با هم متحد شوند؟

در اینجا ما با نوعی وحدت پایدار و عمیق مواجه هستیم نه وحدتی تاکتیکی و بنا بر مصالح سیاسی. آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با کمونیست های ایران که آنان نیز با نظام شاهنشاهی مبارزه می کردند و قدرتی بسیار بیشتر از تمام گروههای اهل سنت در ایران داشتند ، دست برادری نداد و آنان را متحد مبارزاتی مردم مسلمان قلمداد نکرد. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از آیت الله خمینی سؤال شد که آیا شما با عناصر مارکسیستی همکاری می کنید؟ ایشان در پاسخ گفت: “هدف های ما با هدف های آنها مختلف است، ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید و آنها مخالف با هر دو وجه آن هستند. احکام ما، احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و لذا ما علاقه مند به همکاری با آنان نیستیم، وهمکاری نداریم و نخواهیم داشت…»

واضح است که وحدت مورد نظر مسلمین وحدتی تاکتیکی و موقت نیست، بلکه وحدتی عمیق و پایدار است

اعلامیۀ وزارت امور خارجۀ امارت اسلامی افغانستان در مورد اظهارات رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در را

اعلامیۀ وزارت امور خارجۀ امارت اسلامی افغانستان در مورد اظهارات رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در رابطه به بیجاسازی مردم غزه

‏اعلامیۀ وزارت امور خارجۀ امارت اسلامی افغانستان در مورد اظهارات رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در رابطه به بیجاسازی مردم غزه

وزارت امور خارجه امارت اسلامی افغانستان با انتشار بیانیه‌ای اظهارات اخیر رئیس‌ جمهور ایالات متحده درباره جابجایی اجباری مردم فلسطین و اسکان آنان در سایر کشورها را محکوم کرد. در این بیانیه آمده است که چنین سخنانی نقض آشکار قوانین بین‌المللی محسوب می‌شود و هیچ فرد یا کشوری حق تصمیم‌ گیری درباره سرنوشت مردم فلسطین را ندارد.

حکم امام و رهبر بر دارالاسلام که بدون مشورت مردم انتخاب می شود

حکم امام و رهبر بر دارالاسلام که بدون مشورت مردم انتخاب می شود

حکم امام و رهبر بر دارالاسلام که بدون مشورت مردم انتخاب می شود

ارائه: عثمان بلخی

رهبر بر دارالاسلام گاه از مذهبی خاص اسلامی است که با رضایت سایر مذاهب اسلامی سرکار نیامده است بلکه یا با رضایت هم مذهبی هایش که اکثریت هستند به حاکمیت رسیده است یا با قدرت نظامی و زوری که داشته به حاکمیت می رسد. در هر دو حالت مادام که مسلمان است هر چند که مذهبش مخالف مذهب ما باشد باز امام و رهبر ما هم محسوب می شود و ما هم باید در هر آنچه بر اساس شریعت الله دستور می دهد از او اطاعت کنیم.

امام نجدی ها می گوید: من ولي الخلافة واجتمع عليه الناس ورضوا به، أو غلبهم بسيفه حتى صار خليفة، وجبت طاعته وحرم الخروج عليه (الدرر السنیه۲/۱۴)یعنی کسیکه صاحب خلافت شده است و مردم بر او اجماع کرده اند و راضی به او شده اند با به سبب غلبه اش با شمشیر خلیفه شده است طاعتش واجب شده است و خروج بر او حرام شده است.

ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری اجماع فقها را می آورد و می گوید: وقد أجمع الفقهاء على وجوب طاعة السلطان المتَغلب، والجهاد معه، وأن طاعته خير من الخروج عليه؛ لما في ذلك من حقنِ الدماء، وتسكين الدهماء. فقها اجماع کرده بر وجوب و واجب بودن پیروی از سلطانی که با غلبه و شمشیر سلطان شده است و جهاد با او و اینکه اطاعت از او بهتر است از خروج بر او زیرا غیر این موجب خون ریزی و فتنه می گردد.

هم چنین امام نجدی ها می گوید: الأئمة مجمعون من كل مذهب على أن من تغلب على بلد أو بلدان له حكم الإمام في جميع الأشياء (الدر السنية ۷/۲۳۹) امامان از همه مذاهب اجماع کرده اند بر اینکه کسی که بر سرزمین یا سرزمین هایی غلبه نمود برایش حکم امام در همه امور ثابت است.

شیخ الاسلام ابن تیمیه هم می فرماید: وقل من خرج على إِمام ذي سلطان؛ إِلا كان ما تولد على فعله من الشر أعظم مما تولد من الخير(منهاج السنة ج ۲ ص۲۴۱٫) کسانی که بر امام صاحب قدرت قیام کرده اند آنچه به خاطر کارشان از شر به وجود آمده بزرگتر از خیری بوده که به وجود آورده اند. خلاصه سخن ابن تيميه اين است كه خروج بر امام صاحب سلطه شر بزرگی در آن است.

نکته ای که علمای سوء از سخنان ابن تیمیه به نفع امرای سکولار خود سو استفاده می کنند و می گویند با توجه به قول ابن تیمیه شما نباید با حکام جز با صبر رفتار کنید. خود شیخ الاسلام ابن تیمیه تصریح نموده است که امارت در اقامت دین است آنجا که می فرماید: إنما الإمارة هي ما أقامت الدين ثم بعد ذلك قد تكون إمارة بَرة، أو إِمارة فاجرة…. ” خلاصه سخن شیخ این است که امارت در اقامت دین است اگر حتی در این راه به نیکویی و فجور هم باشد باز صحیح است. (منهاج السنة، ج ۱ ص۱۴۶)

پس مشکل فقط با فجور امام و رهبر نیست بلکه مشکل اساسی با امرایی است که حکم به غیر ما انزل الله و حکمبه سکولاریسم می کنند و مسلمین نا آگاه به این اشخاصی که اقامه دین و شریعت نمی کنند و بر ارتدادند و سکولاریسم را تطبیق می دهند همراهی می کنند. امیر بایستی مسلمان باشد و بیعت با امیر مسلمان شریعت گرای و تحاکم کننده به راه الله و نه به سیبل طاغوت(حکم به سکولاریسم و غیر ما انزل می کنند) واجب شرعی است.

امام قرطبی در تفسیر می گوید: فَإِنْ تَغَلَّبَ مَنْ لَهُ أَهْلِيَّةُ الْإِمَامَةِ وَأَخَذَهَا بِالْقَهْرِ وَالْغَلَبَةِ فَقَدْ قِيلَ إِنَّ ذَلِكَ يَكُونُ طَرِيقًا رَابِعًا (یعنی کسی که اهلیت امامت را دارد و غلبه پیدا کند و این منصب را با قهر بگیرد گفته شده آن در طریق چهارم است) که در ادامه قولی از ابن خویز منداد می آورد که می گوید: وَقَالَ ابْنُ خُوَيْزِ مَنْدَادُ: وَلَوْ وَثَبَ عَلَى الْأَمْرِ مَنْ يَصْلُحُ لَهُ مِنْ غَيْرِ مَشُورَةٍ وَلَا اخْتِيَارٍ وَبَايَعَ لَهُ النَّاسُ تَمَّتْ لَهُ الْبَيْعَةُ، وَاللَّهُ أَعْلَمُ.(ابن خویز منداد گفت: اگر چه بر این کار اقدام کند و صلح شود برایش از غیر مشورت و نه اختیار و مردم به او بیعت دهند برایش بیعت تمام شده است و خدا داناتر است.[۱]

پس اگر در دارالاسلام، رهبری مسلمان (دقت کنید: مسلمان نه کافری سکولار) بر شما حاکم شد بدون توجه به مذهبش باید در آنچه بر اساس شریعت الله حکم می دهد اطاعت خودت را به او بدهی.


[۱] تفسیر القرطبی ۱/۳۰۲

حکم اجازه خواستن از پدر و مادر برای جهاد

حکم اجازه خواستن از پدر و مادر برای جهاد

حکم اجازه خواستن از پدر و مادر برای جهاد

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

رسول الله صلی یالله علیه وسلم می فرماید: «الجهادُ سِنامُ العملِ»[۱] جهاد اوج و قله ی عمل است، اما ایین عمل هم باید از کانال دارالاسلام و جماعت حاکم بر دارالاسلام انجام شود نه از طریق فرقه ها و احزاب مختلف چون رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به ملزم شدن به جماعت حاکم بر دارالاسلام و رهبر آن امر کرده است و می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و بعد از این دستور داده است «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۲]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن.

با این نگرش اساسی می گوئیم: برای اجازه خواستن از پدر و مادر در جهاد دو حالت می‌باشد.

حالت اول: زمانی که جهاد فرض کفایی باشد: و پدر و مادر مسلمان باشند، پس اجازه خواستن از آنان واجب است.

دلیل:

عن عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما: جَاء رجل للنبي صلی الله علیه وسلم فَاسْتَأْذَنَهُ فِي الْجِهاد، فقال: “أَحَيٌّ وَالِدَاكَ؟”، قَالَ: “نعم”، قَالَ: «فَفِیهِمَا فَجَاهٕدْ».[۳] از عبدالله بن عمرو (رضی الله عنهما) نقل شده، که شخصی نزد رسول الله ﷺ آمد و از ایشان اجازه جهاد خواست، پس رسول الله ﷺ برایش فرمود: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ او گفت: بله! زنده هستند، پس رسول الله ﷺ فرمود: خدمت آنها را بکن.

حالت دوم: وقتی که جهاد فرض عین باشد، مانند زمان فعلی، پس به اتفاق فقهاء (رحمهم الله تعالی) اجازه خواستن از پدر و مادر واجب نیست، زیرا در حکم فرض عین اجازه پدر و مادر شرط نیست، اگر پدر و مادر به ترک جهاد فرمان دهند، پس این فرمان به گناه است، زیرا ترک جهاد گناه است و در امر گناه فرمان هیچ کسی پذیرفته نمی‌شود.

در حدیث وارد شده که رسول الله ﷺ فرموده است: «لَا طَاعة لمَخلوق في معصیة الخالق»[۴]در نافرمانی خالق فرمان مخلوق پذیرفته نمی‌شود.


[۱] الترمذي، سنن الترمذي ۱۶۵۸

[۲] البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

[۳] رواه البخاری ومسلم

[۴] أخرجه ابن ابي شیبة في مصنفه: ۷۳۷/۷

‏پیام تعزیت امارت اسلامی در پیوند به شهادت شماری از رهبران جنبش حماس و در عموم شهدای مبارزات در فلسط

‏پیام تعزیت امارت اسلامی در پیوند به شهادت شماری از رهبران جنبش حماس و در عموم شهدای مبارزات در فلسطین

‏پیام تعزیت امارت اسلامی در پیوند به شهادت شماری از رهبران جنبش حماس و در عموم شهدای مبارزات در فلسطین

بسم الله الرحمن الرحیم

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (الأحزاب ۲۳)

امارت اسلامی افغانستان مراتب همدردی و تعزیت عمیق خویش را در پیوند به شهادت محمد الضیف مسئول بخش نظامی مقاومت اسلامی فلسطین(جنبش حماس) و شمار دیگری از بزرگان و عموم شهدای مجاهدین فلسطینی، به رهبری جنبش اسلامی حماس، خانواده های همۀ شهدا، مجاهدین و تمام ملت فلسطین ابراز میدارد.

این رهبران مقاومت جنبش اسلامی، در برابر اشغالگری صهیونیستی یک میراثی از مقاومت خستگی ناپذیر خود را بجا گذاشتند که مثالی از عزت، شجاعت، مقاومت و مبارزات استقلال فلسطین و تعهد شکست ناپذیر برای نسل آینده خواهد بود.

یکبار دیگر مانند همیشه باور خود را تکرار می کنیم که مبارزات جهادی با شهادت تضعیف نمی گردد، بلکه بیشتر تقویت می شود و راه را بسوی هدف نهایی کوتاه می سازد.

قضیه فلسطین با شهادت به سطح رهبری و قربانی های تمام شهدای این مبارزه، یکبار دیگر به قضیه مطرح جهانی مبدل شده است و جنبش اسلامی حماس به برکت قربانی های خویش در میادین سیاسی و نظامی نسبت به گذشته بیشتر قوی و مستحکم شده است. ان شاءالله تعالی

امارت اسلامی افغانستان

۴/۸/۱۴۴۶هـ ق

۱۵/۱۱/۱۴۰۳هـ ش ــ ۲۰۲۵/۲/۳م

واقعیت عثمان الخمیس در دیدار با فرمانده کل نیروهای مسلح بحرین

واقعیت عثمان الخمیس در دیدار با فرمانده کل نیروهای مسلح بحرین

واقعیت عثمان الخمیس در دیدار با فرمانده کل نیروهای مسلح بحرین

ارائه دهنده : محمد عثمان

نجدیت درباری آل سعود که همچون یک آفت و بیماری در سرزمینهای اسلامی پخش شده و ابزاری در اختیار طاغوتها بر علیه اهل دعوت و جهاد شده است بزرگترین شگردش پرداختن به مسائل ریز اختلافی و مشغول کردن مسلمین به مسلمیین و ایجاد تفرق میان مسلمین و تولید جنگ داخلی میان مسلمین و در نهایت خدمت به کفار اشغالگر خارجی و طاغوتها محلی است.

عثمان الخمیس یکی از این مجریان جنگ روانی نجدیت است که در حمله ی به شیعیان و سنی های اهل تصوف و اشعری و ماتریدی که اکثریت مطلق اهل سنت جهان را نیز تشکیل می دهند شهرت دارد.

حالا: عثمان الخمیس در کویت ساکن است و : کویت یکی از مستعمره های آمریکاست که بالغ بر ۱۳۰۰۰ سرباز آمریکایی را در خود جای داده و همچنین یکی از مقرهای پیشروی واحد موسوم به “ارتش مرکزی ایالات متحده” در کوییت قرار دارد. آمریکا همچنین در این کشور نیروها و تجهیزاتش را در دو پایگاه هوایی و یک پایگاه نیروی دریایی حفظ کرده است. فرودگاه بین المللی کویت همچنین میزبان بزرگترین مقر لجستیک هوایی منطقه‌ای ارتش آمریکا است. حدود ۲۲۰۰ خودروی تاکتیکی آمریکایی مقاوم در برابر مین در آنجا مستقر هستند.

اما عثمان الخمیس در برابر این اشغالگر کافر خارجی ساکت است. حالا عثمان الخمیس به بحرین مسافرت کرده، آنهم برای دیدار چه کسی؟ فرمانده کل نیروهای مسلح بحرین

و لازم است بدانیم که پایگاه بزرگ ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا که ناظر بر منطقه است در بحرین مستقر است که بالغ بر ۷۰۰۰ سرباز آمریکایی را در خود جای داده است. پایگاه هوایی شیخ عیسی در این جزیره همچنین میزبان جنگنده های آمریکایی، هواپیماهای تجسسی و یک مرکز عملیات نیروهای ویژه آمریکایی است. البته انگلیس نیز اخیرا اولین پایگاه نظامی خود در شرق کانال سوئز از سال ۱۹۷۱ تا کنون را در بحرین افتتاح کرده است.

این چهره یی واقعی عثمان الخمیس است؛ سربازی در بخش جنگ روانی و تبلیغی آمریکا و انگلیس و طاغوتهای محلی؛ دقیقا مثل شیعیان انگلیسی چون شیطان یاری و یاسر الخبیث و صادق شیرازی و … که مرکز رسانه های آنها در انگلیس و آمریکاست اما همان وظایف عثمان الخمیس را در تولید جنگ داخلی میان مسلیمن و خدمت به مصالح آمریکا و انگلیس و سایر دشمنان ایفا می کنند.

ای اهل سنت و جماعت، اگر از این به بعد کلیپی از این مجریان جنگ روانی دشمنان بر علیه شیعیان یا سایر مسلمین مخالف خود دیدید ذوق زده نشوید، بلکه بدانید دامی است که برای شما توسط این سربازان بخش تبلیغی دشمن پهن شده است.

جنایات نجدیت از قلب آفریقا تا حماه سوریه تا افغانستان و… باید محکوم شود

جنایات نجدیت از قلب آفریقا تا حماه سوریه تا افغانستان و… باید محکوم شود

جنایات نجدیت از قلب آفریقا تا حماه سوریه تا افغانستان و… باید محکوم شود

ارائه دهنده : ابو جعفر خراسانی

رسانه های امروز دو خبر را به صورت هماهنگ نشر دادند:

  1. اجساد ۹ فرد شیعه که قبلاً توسط مردانی با یونیفرم های دارای پرچم رژیم جدید سوریه ربوده شده بودند، در حماه پیدا شده است.
  2. فرقه نجدی داعش ۲۴ نصرانی را در استان های شمال شرقی جمهوری کنگو در منطقه ماسائو در لوبرو قتل عام کرد و بیش از ۷۰ خانه نصرانیان را سوزاند.

داعش اکنون به جای تیراندازی به نصرانی های دستگیر شده، شروع به سلاخی، بریدن سر و یا خنجر زدن به آنها کرده اند.

به نظر شما این شیعه ها و نصرانی ها و یا صوفی های اهل سنت افغانستان و غیره به چه جرمی کشته می شوند؟

به جرم مشرک بودن.

یعنی نجدیت تنها به معنی لغوی مشرک نگاه می کند و نسبت به معنی شرعی مشرک جاهل سنت به همین دلیل تمام کفار را جزو کفار مشرک حساب می کند و تمام مسلمینی هم که با تعریف آنها زا توحیید مخالف است را نیز جزو مشرکین محسوب می کنند، به همین دلیل حکم کفار مشرک را بر همه تطبیق می دهند و کفار مشرک اصلی را یا رها کرده اند یا در اولویت چندم قرار داده اند.

«مشرکین یا احزاب» در واقع كسانی هستند كه «آشکارا و واضح» اقرار می کنند که قوانین خودشان را از شریعتهای آسمانی نگرفته اند بلکه افكار، تصورات و انديشه‌های خودشان در مورد خدا و جهان غیب و بهشت و جهنم و بشريت و جهان اطراف را، معيار قانون گذاری و تنظيم روابط خود با ديگران و محيط اطراف و ماوراءالطبيعه می‌دانند، و به صورت کامل از هيچ يك از قوانين و احكام الهی تبعيت و پيروی نمي‌كردند؛ و جهت حفظ منافع و طبقه‌ی مادی و معنوی خودشان، حتی از پذيرش کامل احکام و برنامه های شریعت های آسمانی كه انديشه‌های بشری زيادی در آن ها رسوخ كرده است و تقريباً قالب تحريفی به خود گرفته و بيشتر به انديشه‌های بشری شباهت دارد تا كلام و پيام الهی، از آن هم خودداري می کنند.

اسم امروزین مشرک، سکولاریست است و مشرکین سکولاریستهای امروزین هستند.

نجدیت با عدم فهم این اصل مهم قرآنی مرتکب جنایات مختلفی از زمان پیدایش آن توسط محمد بن عبدالوهاب تا کنون شده است و باید ضمن روشنگری در مورد آن، محکوم شود.

علت اصلی سقوط تدریجی القاعده ی الظواهری، اینبار جماعت نصرالاسلام والمسلمین در مالی و بورکینافاسو

علت اصلی سقوط تدریجی القاعده ی الظواهری، اینبار جماعت نصرالاسلام والمسلمین در مالی و بورکینافاسو

علت اصلی سقوط تدریجی القاعده ی الظواهری، اینبار جماعت نصرالاسلام والمسلمین در مالی و بورکینافاسو

ارائه دهنده : محمد طاها بلخی

القاعده که با منهج و تفکرات اخوان المسلمینی سیدقطب رحمه الله توسط دکتر عبدالله عزام رحمه الله شکل گرفت و توسط شیخ اسامه بن لادن رحمه الله رسمیت یافت جریانی جهادی بود که بر دو محور اصلی فعالیت داشت:

  1. اتحاد با تمام تفکرات و جریانات و مذاهب اسلامی
  2. تمرکز بر آمریکا و صهیونیستها و متحدان آنها به عنوان دشمنان اصلی و پرهیز از بازکردن هرگونه جبهه ی انحرافی

تا زمانی که شیخ اسامه بن لادن زنده بود این جریان با قدرت پیش می رفت و روز به روز در حال گسترش در تمام سرزمینهای اسلامی از غرب آفریقا تا اندونزی در شرق اسلامی بود و ضربات مهلکی هم به آمریکا و متحدینش وارد کرد.

بعد از کشته شدن شیخ اسامه و در زمان دکتر ایمن الظواهری رحمه الله به صورت بنیادین تغییراتی در القاعده رخ داد:

  1. منهج القاعده از تفکرات اخوان المسلمینی سید قطب رحمه الله به تفکرات نجدیت شیخ محمد بن عبدالوهاب و گرایش به شیوخ نجدی چون ابومحمد المقدسی و هانی السباعی و… تغییر یافت
  2. بعد از گرایش به نجدیت، به صورت اتوماتیک همچون تمام نجدی ها: القاعده ی الظواهری از اتحاد با تمام مذاهب اسلامی به فتنه و دامی جهت مشغول شدن مسلمین به مسلمین تبدیل شد و با باز شدن جبهات انحرافی میان گروههای مختلف اسلامی، تمرکز بر آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها از بین رفت
  3. در بدترین حالت، القاعده ی الظواهری به صورت غیر مستقیم در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار گرفت و بر علیه مسلمین مخالف خود در سوریه و یمن و … وارد جنگ شد.

نجدیت، القاعده را از درون نابود کرد تا اینکه به تدریج از جریانی بین المللی به گروه و حزبی منطقه ای و محدود در چند سرزمین محدود شد و در نهایت به این نقطه رسید که شاخه های آن به تدریج در حال انحلال خود هستند.

سه روز پیش حراس الدین شاخه القاعده در سوریه بعد از آنهمه قتال فی سبیل آمریکا و ناتو در کنار جولانی، خودش را منحل کرد و امروز هم جماعت نصرالاسلام والمسلمین (JNIM)، شاخه القاعده که در مالی و بورکینافاسو فعالیت می کند، تصمیم به جدایی از القاعده و منهج نجدیت گرفته است.

هدفی که القاعده برایش درست شده بود با کشته شدن شیخ اسامه رحمه الله در القاعده الظواهری از بین رفت و با کشته شدن دکتر ایمن الظواهری هم القاعده با رهبریتی کاریزماتیک در عمل وجود ندارد.

القاعده جهت اتحاد میان مسلمین با تفکرات مختلف و بیرون راندن اشغالگران خارجی از سرزمینهای اسلامی و تمرکز بر آمریکا به عنوان سر افعی و متحدینش درست شده بود با نفوذ نجدیت در آن نه تنها هدف از بین رفت بلکه خودش در سرزمینهایی چون سوریه و یمن به مانعی در برابر اهل دعوت و جهاد تبدیل شد.

بر این اساس آنهائی که این واقعیت را متوجه شده اند می دانند که دیگر هیچ توجیهی برای اطلاق نام القاعده ی الظواهری بر روی خودشان وجود ندارد و به جای سود بردن آنها، فقط مشکلات آنها را افزایش می دهد.

این یکی از ثمرات نجدیت است، نجدیت با نقاط مثبتی هم که دارد اما در کل نقاط منفی آن به اندازه یا زیاد است که همچون یک آفت و مانع عمل می کند که اگر به قلبی برود آنرا آلوده می کند و اگر به حزب و جریان و جامعه ای هم وارد شود آنرا به تدریج به سمت و سوی تفرق و خدمت به اهداف دشمنان سوق می دهد.

نقدی بر سخنان مجری شبکه کلمه در مورد جهاد مومنین غزه

نقدی بر سخنان مجری شبکه کلمه در مورد جهاد مومنین غزه

نقدی بر سخنان مجری شبکه کلمه در مورد جهاد مومنین غزه

ارائه دهنده : ابو درداء الخراسانی

الله تعالی می فرماید: كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإذْنِ اللَّهِ واللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ

عقیل هاشمی مجری شبکه کلمه در پاسخ به سؤال بیننده‌ای مبنی بر اینکه چرا هنگامی که حماس برای آزادی‌اش می جنگند شما ترش می کنید؟جواب داد: در مباحث جهاد باید قوا برابر باشند!!

این پاسخ هاشمی با دین، واقع و تاریخ در تضاد است.

در واقع با این شرطی که وی ذکر کردند، نباید جهاد کرد، چون برابری قوا امکان پذیر نیست…

در غزوه بدر قدرت طرفین برابر بود؟

در احد و خندق و یا فتح مکه و غزوه تبوک ومؤته برابری قدرت حاکم بود؟

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ، هیچ بحثی در مورد برابری قدرت نیامده است و بلکه برای مومنین اهل جماعت، آمادگی به اندازه توان شرط است و جنبش حماس هم با وارد شدن به جبهه مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران موفق به اهل جماعت شدن و سپس موفق به ساخت سلاح شده است و بعد از آمادگی وارد این نبرد مبارک شده است.

باید در نظر داشت: در طول تاریخ لشکر اسلام و کفر را نگاه کنیم، در کدام غزوه لشکر مسلمانان بیش از لشکر کفار بوده است؟

امروز که مسلمانان اهل تفرق هستند و مجاهدان هم هرگز نمی توانند با هیچ کشوری به برابری قدرت برسند، راه حل چیست؟ راه حل این است که اهل جماعت شوند.

یعنی در اولین دارالاسلامی که به وجود آمده عضو شوند و اهل جماعت شوند و یا مثل حماس و جهاد اسلامی جبهه ی واحدی با این دارالاسلام و جماعت تشکیل دهند، اگر به دلایل مذهبی به چنین رشدی نرسیده اند در دارالاسلامهای موازی که اهل جهاد هستند عضو شوند و به این شکل متحد و یکدست شوند.

جنگ ما، جنگِ ایمان و کفر است، ایمان و سپس اهل جماعت شدن است که تعیین کننده سرنوشت جنگ ها خواهد بود.

الله تعالی خطاب به جماعت و اهل جماعت متحد و یکدست زمان حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

ایمان واقعی و سپس اهل جماعت شدن شرط است، با اهل جماعت شدن مومنین قدرت می گیرند.

اهل تفرق چنین قدرتی را درک نمی کنند و نمی بینند.

ترور امثال ابودجانه الترکسانی هشداری برای تمام مهاجرین سوریه که …

ترور امثال ابودجانه الترکسانی هشداری برای تمام مهاجرین سوریه که …

ترور امثال ابودجانه الترکسانی هشداری برای تمام مهاجرین سوریه که …

ارائه دهنده : مجاهد یاسر مهاجر

ابوقصره ابوالحسن الحموی وزیر دفاع جانشینان بشار اسد در مصاحبه ی تلویزیونی خود در مورد مهاجرین خارجی گفت که اینها به شرطی در نهادهای حکومتی استخدام می شوند که تماماً تابع قوانین تعیین شده توسط آنها باشند.

یعنی تمام مهاجرینی که در سوریه هستند اگر تابع قوانین لیبرالی جولانی نباشند باید هزینه های مختلفی را پرداخت کنند.

هم اکنون جولانی در مسائل قضائی و اقتصادی و… بر اساس قوانین بشار اسد حاکمیت را می چرخاند و حتی حاکمیت او تحت همان جمهوری عربی سوریه نامگذاری شده است، به همین دلیل مخالفین و بخصوص مخالفین مهاجر باید بدانند که نظام اسلامی نیست و انتظار حاکمیتی اسلامی و برخوردی اسلامی را نداشته باشند.

جولانی همچنانکه خودش اعتراف می کند از ابتدای انقلاب سوریه با سازمان اطلاعات و جاسوسی ترکیه همکاری داشته است و وزیر امور خارجه ترکیه و رئیس سازمان اطلاعات ترکیه هم اقرار کردند که جولانی در مبارزه با افراد و گروههایی که ترکیه و هم پیمانان ترکیه آنها را تروریستی می نامند همکاری کاملی داشته است.

بر این اساس است که ما هر چند وقت یکبار شاهد ترور یکی از مجاهدین و بخصوص مجاهدین مهاجری هستیم که صد درصد خود را با جولانی و سیاستهایش تطبیق نداده اند.

دیروز هم هواپیماهای ائتلاف بین المللی به موتر ابو دوجانه ترکستانی از اعضای حزب اسلامی ترکستان در نزدیکی روستای باپتو در جنوب سرمد در حومه ادلب حمله کردند و او را به قتل رساندند.

هر کسی می تواند از خود بپرسد که در حاکمیت جولانی چه کسانی مختصات این افراد را به ائتلاف تحت مدیریت آمریکا و ناتو می دهد؟ چرا جولانی حتی یک اعتراض ساده هم نسبت به این ترورها ندارد؟

مهاجرین هر زمان در معرض فروش و معامله هستند، بخصوص آنهائی که خودشان را صد درصد با سیاستهای گروه لیبرال و دست نشانده ی جولانی هماهنگ نکرده باشند.

گروه مُلا فتاحی با شعارهای سابقشان در حاکمیت لیبرال مزدوران آمریکا و ناتو چه حالند؟

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

ارائه دهنده : طلحه مجاهد

باید بدانیم زمانی جهاد مسلحانه ی با کفار بر مسلمین فرض شد که مسلمین دارای دارالاسلام بودند و در این دارالاسلام دارای حاکمیت و جماعتی واحد و رهبری واحد بودند. این همان چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمین را به آن دعوت می کرد یعنی «اهل جماعت» شدن که مساوریت با حکومتی شدن و می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و اگر حاکمیت و جماعتی واحد برای جهاد نبود می فرماید «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱]ازتمام فرقه ها و گروهها دوری کن .

پس شرط اول برای انجام جهاد این است که در پناه دارالاسلام و جماعت صورت گیرد که هم اکنون دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان دارالاسلام ایران و دارالاسلام الشباب سومالی و دارالاسلام نصره الاسلام و المسلمین مالی و غرب اسلامی و جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران در حال انجام آن است، هر چند در چرکستان (پاکستان قدیم) نیز مسلمین در مناطق قبایلی دارالاسلامهایی موازی برای جهاد دارند.

اما این جهاد تحت پرچم دارالاسلام چند مرحله داشت؟ جهاد در اسلام سه مرحله داشته است:

مرحله‌ی‌اول: اجازه به مسلمانان در این باره بدون اجبار و الزام همان‌گونه که در کلام الهی مشهود است: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (حج/۳۹) اجازه به کسانی داده می‌شود که به آنان جنگ می‌گردد، چرا که بدیشان ستم رفته است. و الله توانا است بر این‌که ایشان را پیروز کند.

مرحله‌ی‌دوم: امر به مبارزه با ‌کسانی‌که با مسلمانان می‌جنگند و دست کشیدن از جنگ با کفاری که اهل ذمه می شوند: وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. (بقره۱۹۰) و در راه الله بجنگید با کسانی‌که با شما می‌جنگند. و تجاوز و تعدی نکنید؛ زیرا الله تجاوز گران را دوست نمی‌دارد.

مرحله سوم: جهاد با کفار سکولار و سکولاریستها (مشرکان) به صورت مطلق و جنگیدن با آن‌ها در سرزمین‌هایشان تا این‌که اثری از دین سکولاریسم و قوانین سکولاریستی و فتنه‌ای باقی نماند و خالصاً دین الله (با تمام شریعتهایش)بماند و به تمام ساکنان زمین خیر برسد و دامنه‌ی اسلام گسترش یابد و داعیان سکولاریسم از بین بروند و بندگان از حکم شریعت عادل و تعالیم آسان آن بهره مند شوند. به وسیله ی این دین استوار، انسان‌ها را از تنگناهای دنیا به گشایش اسلام و از عبادت خلق به عبادت خالق سبحان و از ظلم ستمگران و حکام جور به عدالت شریعت و احکام ناب و راه‌گشای اسلام رهنمون گردند. این‌همان چیزی‌است که برنامه‌ی‌دین بر اساس آن استقرار یافته و رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تا مرگ در راه آن و برای آن بوده است.

الله ‌تعالی نیز در این باره در سوره البراءة(توبه) آیاتی نازل کرده است: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (توبه/۵) هنگامی‌که ماههای حرام پایان‌گرفت، مشرکان (سکولاریستها) را هر کجا که بیابید بکشید.

جنگ با این کفار سکولار هخم به میزان قدرت نظامی دارالاسلام و جماعت مسلمین بستگی دارد اما همیشگی است؛ به این ترتیب مشخص شد که هر‌کس‌که کم ترین بصیرت را هم داشته باشد می‌داند که سخن بعضی از نویسندگان معاصر که ‌می‌گویند: جهاد فقط بصورت دفاعی مشروعیت دارد، سخن نادرستی است.

هرکس در سیره رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ و اصحاب تأمل کند، آن چه در خصوص جهاد با سکولاریستها که در ادبیات قرآنی و فقهی ما تحت عنوان مشرکین و احزاب از آنها یاد می شود ذکر شد برایش روشن خواهد شد .

پس: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (صحيح أبي داود) با سکولاریستها با مالهایتان و جانهایتان و زبانهایتان جهاد کنید.


[۱] متفق علیه / البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

مُلا عبدالرحمن فتاحی و پاشیدن خاک در چشم مردم در مورد جانشنیان بشار اسد در سوریه

مُلا عبدالرحمن فتاحی و پاشیدن خاک در چشم مردم در مورد جانشنیان بشار اسد در سوریه

مُلا عبدالرحمن فتاحی و پاشیدن خاک در چشم مردم در مورد جانشنیان بشار اسد در سوریه

ارائه دهنده : محمد کوردستانی

مُلا عبدالرحمن فتاحی که نمائی از مجموع الفتاوی ابن باز مفتی نجدی آل سعود و «فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء» رسمی علمای نجدی آل سعود را به عنوان نمای پشت سر خود انتخاب کرده است در برنامه ای ضبط شده برای یکی از کانالهای مجازی کوردی از سه بعد زمانی و مکانی و فکری و منهجی به بررسی حاکمیت جدید بر دمشق می پردازد و می گوید کسانی که این پیروزی را به دست آوردند از نظر فکری و منهجی جهادی هستند و معتقد به بازگرداندن حکم شریعت الله از کانال جهاد و قتال هستند.

نه تنها مُلا فتاحی بلکه هر ناظری می داند که حاکمیت بر دمشق طی معامله ای بین المللی و منطقه ای به جولانی و شرکای مختلف محلی او سپرده شد و این شرکای جولانی هم همه دارای افکار و منهج جهادی نیستند بلکه از طیفهای مختلف سکولار و اسلامگرا تشکیل شده اند اما خروجی این تغییر و تحول، و خروجی و ثمره ی رفتن بشار اسد و جانشین شدن جولانی این شعار کفری و شرکی سکولاریستی شده است که می گویند: الدّين للّه والوطن للجميع.

مُلا فتاحی چرا این خروجی، ثمره و حقیقت سکولاریستی تمام فعالیتهایشان در این چند سال گذشته را بیان نمی کند؟ چرا نمی گوید هنوز به قوانین سکولاریستی بشار اسد حکم می شود؟ این قرآن بیشتر از ۱۴۰۰ سال قبل را کافی نمی دانند که حداقل در مورد مسائل «المعلوم من الدين بالضرورة» بر اساس آن حکم کنند و منتظر قرآنی دیگر هستند که توسط قانونگذاران آنها تصویب شود که بر اساس آن حکم شود؟!

مُلا فتاحی همچنین می گوید که حاکمیت ۷۰ ساله حکومت سکولار خانواده اسد و سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی منطقه ای و جهانی باعث تولید احزاب مختلف و ایجاد تفرق میان مردم سوریه شده اند اما به شهادت وزیر خارجه و رئیس اطلاعات و جاسوسی ترکیه و همچنین به اقرار خود جولانی اشاره ای نمی کند که خود جولانی و گروهش (که مُلا فتاحی هم یکی از آنهاست) از ابتدای شروع انقلاب در سوریه با سازمان جاسوسی و اطلاعات ترکیه کار کرده اند و حتی بر علیه تمام مجاهدین و آزادیخواهانی که از نظر ناتو و آمریکا تروریست محسوب شده اند جاسوسی و خبر رسانی و همکاری نزدیک و فعال داشته اند؟!

مُلا فتاحی و تمام آگاهان به مسائل سوریه می دانند که اینها سالهاست که فی سبیل آمریکا و ناتو بر علیه ایران و متحدین ایران جنگیده اند و هم اکنون هم حاکمیتی سکولار لیبرال جهت حفظ منافع آمریکا و ناتو و صهیونیستها در سوریه تشکیل شده است و همه ی رهبران گروهها و احزاب ریز و درشتی که سالها برای حاکمیت اسلامی و آزادی قدس و بازگرداندن «خلافة على منهاج النبوة» و فتح اردن و مصر و از بین بردن مرزها و… شعار می دادند و مردم را با این شعارها به قتلگاه سوریه می کشاندند هم اکنون شرمنده اند و نمی دانند چه پاسخی به اعضای رده پائین خود و مردم شریعت گرای جهان بدهند.

مُلا فتاحی هم یکی از این شرمنده هاست که در بین این تناقضات گیر کرده است و زمانی که می بیند که حاکمیت سکولار لیبرال جانشنیان جولانی چه کارنامه ایی دارند سعی می کند با بازی با کلمات و کلی گوئی های خاص «الرُّويْبِضَةُ» (الرجُلُ التّافِهُ يتَكلَّمُ في أمرِ العامةِ / ابن ماجه ۴۰۳۶) مخاطب خود را به مسائل حاشیه ای و ریز جانبی چون تعریف و چگونگی تشکیل گروهک حرکت مهاجرین اهل سنت ایران و نزدیکی یا دوری از انصارالاسلام و… بکشاند و از عمق فاجعه دور کند.

حتی بهانه می آورد چرا با کوردهای انصارالاسلام یکی نمی شود اما فورا دلیل یکی شدنش با گروه خائن و جاسوس جولانی از سال ۲۰۱۶م تا کنون را توجیه می کند!

یا زمانی که از او سوال می شود بعد از این و با اینهمه قدرت گروه جولانی چکار می کنید؟ با کلی گوئی هائی در مورد تعریف خاص و عام از جهاد و اعداد مالی و علمی و…، حتی جرئت ندارد بگوید الان در خاک سوریه که ما در آن هستیم نوبت جهاد با آمریکائی ها و صهیونیستهای اشغالگر و حکومت مرتد و سکولار ترکیه است که هر یک بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده اند و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی هم اکنون جهاد با این کفار اشغالگر فرض عین است همچون نماز و سایر فرضهای عین.

اینها هرگز بر علیه اربابان خود نخواهند جنگید و دیروز هم ارباب نزدیک مُلا فتاحی، یعنی جولانی، با مزدوران محمود عباس فلسطینی که در اختیار آمریکا وصهیونیستها هستند و هنوز دستشان از خون مجاهدین فلسطینی خشک نشده است دیدار کرد و…

«اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» همین است، جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو همین است: بازی بر اساس سناریو و نقشه ی دشمنان و در نهایت رسوائی نزد اهل دعوت و جهاد و مردم آزادیخواه جهان.

چرا ایران از روابط بین ا.ا.افغانستان با آمریکا نگرانی ندارد؟

چرا ایران از روابط بین ا.ا.افغانستان با آمریکا نگرانی ندارد؟

چرا ایران از روابط بین ا.ا.افغانستان با آمریکا نگرانی ندارد؟

ارائه‌ دهنده : عبدالجبار بلخی

یک مقام مطلع(ارشد) ایرانی می‌گوید:

آقای امیرعبداللهیان فرصت سفر نیافت اصلا ولی میزبانی می‌کرد هم امیرخان متقی را و هم هیات بلندپایه اقتصادی به رهبری ملابرادر را، آقای عراقچی رویه‌اش حضور در میدان هست مانند سوریه لبنان و در جاهای دیگر،

ایران به هیچ وجه نگرانی عمیقی نسبت به روابط امریکا -افغانستان ندارد چون احساسش این هست که آمریکایی‌ها با موجودیت امارت اسلامی مشکل دارند. آمریکایی‌ها با اصل وجود یک نظام اسلامی مشکل دارند مگر اینکه دست نشانده باشد،اگر امارت اسلامی دیانت را کنار بگذار یا استقلال را در آن صورت باید نگران بود اما این اطمینان وجود دارد که حاکمان شما شریعت و استقلال را به راحتی معامله نخواهند کرد ما در خصوص حمایت آنها از فلسطین این را دیدیم و موارد دیگر…

ایران حتما نگران عمیق نیست چون احساسش این هست که آمریکایی‌ها با موجودیت امارت اسلامی مشکل دارند. اصلا آمریکایی‌ها با اصل وجود یک نظام اسلامی مشکل دارند مگر اینکه دست نشانده باشد. امارت اسلامی یا باید دیانت را کنار بگذار یا استقلال را در آن صورت باید نگران بود اما این اطمینان وجود دارد که حاکمان شما شریعت و استقلال را به راحتی معامله نخواهند کرد

اما در خصوص سفر:یک لحظه از این سفر در مورد مذاکرات میان امارت و آمریکا نیست “در هیچ دیداری” اصلا هیات همراه عراقچی بیشتر بر حوزه اقتصادی متمرکزهست تا حوزه های حتی امنیتی و ترکیب هیئت همراه کاملا اقتصادی است.

واینکه امریکا به هیچ کشوری نزدیک نمیشود مگر اینکه استقلال سیاسی و اقتصادی آن کشور را تحت کنترل خود دراورد

قرار گرفتن پرچمهای ایران و ا.ا.افغانستان در کنار هم موجب خشم امریکا و برخی از کشورها شده و خواهد شد اولین واکنش رو مارک روبیو وزیر خارجه امریکا داشت که رهبران امارت اسلامی رو تهدید به مرگ (جایزه برای سر انها)کرده،

هزینه استقلال سیاسی و اقتصادی سنگین هست اگر مثل جولانی و جهادیهای سوری باشیم و سر خم کنیم و خاک و استقلال و همه چیز را با هم تحفه بدهیم قطعا آدمهای خوبی از نظر آنها هستیم در غیر اینصورت تروریست هستیم !

استقلال ما خریدنی نیست اگر ما آنها را بنده بودیم ۲۰ سال با امریکا وقبل از آنها با شوروی وقبل تر با انگلیس جهاد نمی‌کردیم

عدالت حقیقی نزد سکولاریستها اسیر قدرت و در حد شعار است

عدالت حقیقی نزد سکولاریستها اسیر قدرت و در حد شعار است

عدالت حقیقی نزد سکولاریستها اسیر قدرت و در حد شعار است

ارائه دهنده : عبدالجواد قندوزی

علاوه بر حمایتهای بی دریغ سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی و جاسوسی و امنیتی آمریکا و متحدین آن از صهیونیستهای جنایتکار در قتل عام مردم مسلمان غزه، یکی از دستورات اجرائی ترامپ در همان روز اول ریاست جمهوریش این بود که فرمان اخراج دانشجویان خارجی حامی حماس و حزب الله از آمریکا را امضا کرد!

البته این برای قدرتهای ریز و درشت جهانی سکولار امری غیر عادی نیست، زمانی که چند قدرت برتر سکولار جهان از حق وتو برخوردارند یعنی چه؟ یعنی اگر تمام دنیا بگوید فلان کار صحیح است و من گفتم صحیح نیست پس صحیح نیست. به همین سادگی.

پائین تر از حق وتو، این قدرتهای سکولار جهانی باز عدالت را اسییر قدرت خود کرده اند؛ به عنوان مثال زمانی که در سال ۲۰۱۷ دادستان لاهه شکایتی را علیه جنایات جنگی امریکا در افغانستان مطرح کرد بلافاصله امریکا او را تحریم کرد و با سرسختی تمام گفت که اگر چنین تحقیقاتی انجام شود تمام قضات لاهه را تحریم می‌کند و پشت پرده فشارهای مختلفی به این نهاد وارد کرد امروز که ۸ سال از آن زمان گذشته هیچ تحقیقاتی در خصوص جنایات جنگی امریکا در افغانستان انجام نشده است و حتی درخواست دادستان لاهه در دستور کار این نهاد نیز نیست!!

این تنها یک نمونه از واقعیت جایگاه عدالت نزد قدرتهای سکولار است به همینی دلیل اینها تنها زبان زور را متوجه می شوند و مسلمین باید قدرت نظامی بازدارندگی جهت ترساندن این دشمنان و حمایت از عدالت واقعی داشته باشند چنانچه الله تعالی می فرماید: وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُمۚ(انفال/۶۰) برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی نظامی و اسبهای ورزیده آماده سازید، تا به وسیله ی آن دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را هم به هراس اندازید که آنها را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در تفسیر این آیه می فرماید: «أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ» [۱]آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است؛ آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است؛ آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است.

الان چگونه می توان آمریکا و ناتو و روسیه و چین و اتحادیه ی آفریقا و سایر کفار اصلی و احزاب سکولار و مرتد محلی را ترساند و از عدالت مورد نظر الله محافظت کرد؟ با چاقوی آشپزخانه ی زنان با ریش و عمامه که اخلاق زنان حجله نشین را دارند؟ یا با کلاشینکف و آر پی جی و چند اسلحه ی مختصر فرقه ها و گروههای متفرق؟ یا با انواع موشکها و بمبها و هواپیماها و کشتی ها و زیر دریایی های جنگی حاکمیت بر دارالاسلام؟

از عدالتی که اسیر دست قدرتهای سکولار است اینگونه می توان آنرا بر اساس شریعت الله پیاده کرده و از آن محافظت کرد.

نکته ی مهم اینکه: سکولاریستهایی چون آمریکا و امثال آمریکا با زبان زور وارد سرزمینهای اسلامی شده اند و با زبان زور سکولاریستهای مرتد محلی را بر مسلمین تحمیل کرده اند و تنها زبان زور را متوجه می شوند.


[۱] مسلم ۱۹۱۷/ سَمِعْتُ رَسولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وَسَلَّمَ وَهو علَى المِنْبَرِ يقولُ: {وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ} [الأنفال: ۶۰]، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ.

شجاعت زنان صدر اسلام: صفیه رضی الله عنها

شجاعت زنان صدر اسلام: صفیه رضی الله عنها

شجاعت زنان صدر اسلام: صفیه رضی الله عنها

ارائه دهنده : عائشة قندوزی

عده ای از مردم خیال می کنند که زن مسلمان یعنی زنی ترسو که تنها در منزل نشسته و قادر به انجام اموری چون جهاد و … نیست. در زیر به داستانی توجه فرمائید تا میزان شجاعت زنان صحابه برایتان روشن شود:

صفیه عمه رسول الله صلی الله علیه وسلم و خواهر حمزه رضی الله عنه است و در جنگ احد شریک بود. وقتی مسلمانان مواجه باشکست شدند و عده ای از انان پا به فرار گذاشتند، او بشدت جلو فراریان را می گرفت و به طرف میدان جنگ برمیگرداند.

در غزوه خندق رسول الله صلی الله علیه وسلم تمام خانم ها را در یک قلعه اسکان دادند و حسان بن ثابت را مامؤر حفاظت آنان کردند. این فرصت برای یهود فرصتی بسیار طلائی بود. گروهی از یهود قصد حمله به خانوم ها را کردند و یک نفر یهودی به خاطر بررسی اوضاع خود را به قلعه رساند صفیه از برنامه یهودی ها مطلع شد. به حسان گفت: این یهودی(اشاره به آن مخبر) برای بررسی اوضاع آمده است تا زمینه را برای حمله آماده کند. شما بیرون قلعه بروید و او را نابود کنید. حسان ناراحتی و ضعف جسمی داشت و توان حمله را به خود ندید صفیه چوب خیمه را کند و به یهودی حمله برد او را از پای در اورد و به قلعه برگشت و به حسان گفت: به دلیل مرد و نامحرم بودن یهودی لباس ها و وسایلش را بیاورید و سرش را نیز از بدن جدا کنید به داخل قلعخ بیاورید.

حسان بن ثابت چون انسان ترسوئی بود این کار را هم نتوانست انجام بدهد. انگاه صفیه دوباره بیرون قلعه رفت و سر او را برید و داخل قلعه اورد و از بالای دیوار به جایی که یهودی ها تجمع داشتند به بیرون انداخت وقتی سر از تن جدا شده جاسوس خود را دیدند. به همدیگر گفتند: ما می دانستیم که محمد صلی الله علیه وسلم خانوم ها را بدون محافظ مرد در قلعه رها نمیکند.

صفیه در سال بیستم هجری در سن ۷۳ سالگی وفات کرد. هنگام جنگ خندق که در سال پنجم هجری صورت گرفت ۵۸ سال داشت. امروز برای خانوم های ۵۸ ساله انجام کارهای خانه نیز مشکل است. چه جایی که بتوانند با مردان مقابله کنند و آنان را از پای در آورند. علی الخصوص در چنین شرایطی که یک طرف تنها زنان و طرفی تجمع یهودی باشد.

بیدار شویم:

امروزه که کفار سکولار همگی زن و مرد قبح شکنی کرده و به فرهنگ و دین و عقاید ما یورش آورده اند خود را بار دیگر سازماندهی کرده و در برابر این دشمنان قرار بگیریم حتی اگر یکی از اعضای خانواده و یکی از اطرافیان و هم محله ای های ما باشند.

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

ارائه دهنده : رمضان تورکمن

به صورت ساده در عنوان مطلب، تعریف دموکراسی را آوردم اما دوست دارم این مفهوم را با چند آیه توضیح دهم.

حکومت مردم:منظور از آن، اين است که تشريع و قانون‌گذاری حق مردم است و به اللّه و‌قانون الله در دموکراسی جایی ندارد، پس مردم و نماینده ها با قانون‌های که می‌گذارند، حکم می‌کنند

هرچه را بخواهند حلال و هرچه را بخواهند حرام میکنند و اين از طريق نمايندگانی که در مجالس قانون‌گذاری کفری هستند.

الله متعال میفرماید :

  • إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه [یوسف ۴۰]حکم و فرمانروایی از آن الله است
  • أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[الأعراف: ۵۴]آگاه باشيد که آفرينش و فرمانروايي از آنِ او است، پر برکت (و به غايت بزرگ) است خداوندي که پروردگار جهانيان است.
  • وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ سُبْحانَ اَللّهِ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ[القصص: ۶۸]و پروردگارت هرچه را بخواهد مي‌آفريند و بر مي‌گزيند و آن‌ها را اختياري نيست، اللّه منزه و فراتر از آن چيزي است که شريک (او) مي‌سازند.
  • أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[الشوري: ۲۱]آيا براي آن‌ها شريکاني هست که برايشان از دين، چيزي را که الله بدان رخصت نداده تشريع کرده‌اند؟ و اگر آن سخن (مهلت) قطعي نبود مسلّماً ميان آن‌ها حکم مي‌شد و قطعاً برای ظالمان، عذابی دردناک است.

باید برایت روشن شده باشد:

شخص یا مسلمان است و تابع قوانین شریعت الله یا کافری است سکولار و تابع قوانینی که توسط این مردم به جای قوانین الله تولید شده اند.