حقیقت جبهه ی مقاومت و تماشاچی بودن جبهه ی سنی در طوفان الاقصی

حقیقت جبهه ی مقاومت و تماشاچی بودن جبهه ی سنی در طوفان الاقصی

حقیقت جبهه ی مقاومت و تماشاچی بودن جبهه ی سنی در طوفان الاقصی

ارائه دهنده : سید جماالدین هراتی

صرفنظر از حدس و گمانهای بی اساس و شبهات و جنگ روانی دستگاههای خبر رسانی سکولار و مریدان محلی آنها و صرفنظر از تکرار این مهملات توسط دسته هایی از مومنین فریب خورده، حقایق و واقعیتی که با چشم خود نسبت به جهاد مردم اهل سنت غزه و پیروزی غیر قابل تصور آنها در برابر مجهز ترین ارتش دنیا که از سوی آمریکا و تمام متحدین آنها حمایت و پشتیبانی و تجهیز می شد را دیدیم همه را شگفت زده کرده است.

اکثریت اسکلت جبهه ی مقاومت متشکل از دسته هایی از شیعیان است که «امت گرائی» را شعار خود کرده و سعی دارند با تمرکز بر نقاط مشترکی که میان مسلمین وجود دارد بر دشمن اصلی و «سر افعی» یعنی آمریکا و صهییونیستها و متحدین آنها که دشمنان مشترک تمام مسلمین هستند تمرکز داشته باشند.

در کنار این اکثریت با این نگرش، شافعی ها و زیدی های یمن به همراه شافعی های فلسطین و به صورت مشخص شافعی های غزه و دسته هایی از شافعی های کُردستان عراق بخشی از این جبهه شده اند.

غیر از این، متاسفانه هیچ سنی ای و هیچ شیعه ی انگلیسی به این جبهه نپیوسته اند، حتی سنی های جهادی هم که پرچم و شعار حمایت از غزه و جهاد با آمریکا و ناتو و صهیونیستها را بلند کرده اند به این جبهه ملحق نشدند، بلکه بسیاری از این گروهها در نهایت سر از آخور آمریکا و ناتو در آوردند و این یک لکه ی سیاه در تاریخ این گروههاست.

ادعای جبهه ی مقاومت و ادعاهای آتشین این گروههای سنی مذهب و اثبات اینکه قضیه‌ی قدس یکی از اولویت‌های مهم برای هر یک از طرفین است تنها در میدان عمل قابل اثبات بود و طوفان الاقصی این فرصت اثبات را برای همه فراهم کرد! یعنی گردانهای قسام همه را در معرض یک «راستی آزمائی تاریخی» قرار داد.

گردانهای قسام که نیرویی مستقل بوده که ابزار دست کسی نبوده است به صورت پیش دستانه و بدون آنکه جانبی از جبهه ی مقاومت را باخبر کند حمله ی غافلگیرانه و شگفت انگیز خود به صهیونیستها را که از عقیده ی ایمانی اش سرچشمه می گرفت شروع کرد.

حالا، هم جبهه ی مقاومت را در معرض آزمایش پیشیبانی قرار داده، هم طیف سنی مسلح و غیر مسلحی را که سالهاست شعار حمایت از جهاد غزه و فلسطین سر می دهند.

در کمال تعجب مشاهدات نشان داد که جبهه ی مقاومت نقشی مهم و اساسی در این جنگ ایفا کرد و هزینه های بزرگ جانی و مالی داد، به نحوی که حزب الله لبنان تا سطح از دست دادن رهبران کلیدی خود تا کنون که قرار است آتش بسی با صهیونیستها شود ایستاده است و اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن هم از هزاران کیلومتر آنطرفتطر در کنار جهاد غزه ایستاد و با تمام متحدین صهیونیستها در دریا و خشکی جهاد کرد و دارالاسلام ایران هم برای اولین بار به عنوان حکومتی مستقل در دنیا به صورت مستقیم سرزمینهای اشغالی تحت حاکمیت صهیونیستها را مورد حمله قرار داد و شاخه های عراقی جبهه ی مقاومت هم جهاد مردم شافعی مذهب غزه را تنها نگذاشتند.

اما گروههای به اصطلاح جهادی سنی که شعار می دادند و آمریکا و متحدین صهیونیستها در جلو دستشان بودند چکار کردند؟ هیچ کاری، فقط تماشاچی بودند؛ حتی «موضع سنی» نتوانست در سرزمینهای اسلامی مردم را به خیابانها بیاورد و با راهپیمائی سراسری از مجاهدین غزه حمایت کند!

این ضعف بزرگی است که همه دیدیم؛ این تقدیر الله بود که مجاهدین غزه با عمل به ارکان سه گانه ی ایمان (قلب، زبان، عمل جوارح) بار دیگر راه ایمان آوردن صحیح را به ما «اهل سنت» یادآوری کنند تا با حراست از مرزهای عقیده و مقدسات، از افتراها و دسیسه ها و رسوایی تبعیت ذلت‌آور از دشمن خود را نجات دهیم و بار دیگر به امت «آل عمران و جهاد» و «براءه و انفال» برگردیم؛ امتی که یکی از ثمرات آنرا در جهاد غزه و طوفان الاقصی دیدیم همچنانکه الله می فرماید:

كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره/۲۴۹) چقدر گروه‌های اندک بودند که با اذن الله بر گروه‌های زیادی پیروز شدند، و الله با صابران است.

از ملاکهای ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید ارباب مُلا فتاحی و حاکمیت جدید سوریه است!

از ملاکهای ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید ارباب مُلا فتاحی و حاکمیت جدید سوریه است!

از ملاکهای ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید ارباب مُلا فتاحی و حاکمیت جدید سوریه است!

ارائه دهنده : صلاح الدین کُردستانی

ابراهیم شاشو با تفکرات نجدیت و از مفتیان گروه جولانی و رئیس جدید دانشکده شریعت در حلب از الگوهای مُلافتاحی است، اما مٌلا فتاحی این روزها در برابر انحرافات آشکاری که گروه جولانی آنها را آشکار کرده و سخنان مریدش که سالها قبل در مورد آن هشدار داده شده بود سکوت کرده و خود را مخفی کرده است!

ابراهیم شاشو در موضع‌گیری جدید خود اعلام کرد ملاک ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید حاکمیت جدید سوریه (حکومت جولانی) است. او گفت: اگر حاکمانی را در دوران انقلاب سوریه، کافر می‌دانستیم، الان دیگر وضعیت تغییر کرده و چون ما را تأیید کرده‌اند، نمی‌توانیم آنگونه حکم کنیم.

دکتر ابومحمود نائل از نظریه‌پردازان مسلمان در یادداشتی با انتقاد از این موضعِ شاشو نوشت:

“طبق نظر دکتر شاشو، همان حکومت‌ها و طاغوت‌هایی که شریعت اسلام را تعطیل کرده‌اند و دستشان به خون مردم فلسطین و سوریه و سودان و عراق و یمن آلوده است، اکنون به دلیل حمایت از انقلاب سوریه و دولت جدیدش، دیگر کافر نیستند!

در واقع، از این پس، ملاک کفر و ایمان این است که: اگر کسی از حاکمیت جدید سوریه حمایت نکند و آن را تأیید نکند، مرتکب کفر صریح شده است.

همین سوری‌های مدعی انقلاب، همواره مجاهدان غزه را متهم می‌کردند که شما عابدان آرمان فلسطین هستید و برای این آرمان حاضرید با هر کسی هم‌پیمانی و همراهی کنید.

این در حالی است که مجاهدان فلسطین، آرمان فلسطین را ملاک ایمان و کفر قرار نداده بودند.

اما شاشو و همفکرانش که تا چندی پیش، مجاهدان فلسطینی را متهم به داشتن معیارهای غیرشرعی در انتخاب هم‌پیمانان خود می‌کردند، امروز خودشان در سوریه به سیم آخر زده‌اند و تأیید خودشان را ملاک ایمان می‌دانند!”

شاشو، بزرگ مُلا فتاحی به الفوزان هم می گفت عالم درباری (که هست) آنهم به این دلیل که معیار شرعی یا غیر شرعی بودن مساله ای خواست حاکمیت و دربار آل سعود است اما هم اکنون خودش هم در این گنداب افتاده است و معیار و مناط شرعی یا غیر شرعی بودن مساله ای جولانی و اربابان جولانی هستند.

این همان نجدیتی است که مثل علف هرز و آفت و مانع عمل کرده و می کند و یکی از بزرگترین مصیبتها در برابر اهل دعوت و جهاد و عاملی اساسی در انحراف افکار عمومی بوده است.

مًلا فتاحی نوچه ی چنین موجوداتی است و قطعا هر نوع نوکری و مزدوری برای ترکیه و آمریکا و صهیونیستها را به سبک خودشان برای عوام الناس لباس شرعی می پوشانند.

خودت را مدیریت کن و کم به دیگران گیر بده

خودت را مدیریت کن و کم به دیگران گیر بده

خودت را مدیریت کن و کم به دیگران گیر بده

ارائه دهنده : عمر مجاهد

افراد زیادی را می بینم که دچار انواع سستی ها و حتی انحرافات شده اند و بعد که سرشان به سنگ خورد دنبال مقصر می گردند؛ اگر نتوانند آنرا به یک انسان نسبت دهند یقیه شیطان را می گیرند و اگر اینجا هم موفق به خود فریبی و دیگر فریبی نشدند آنرا به قضا و قدر الله نسبت می دهند و…

بعضی از اهل علم گفته اند: بزرگترین مانعی که بر سر راه من وجود دارد، خودم هستم که من را احاطه کرده است، که اگر بر آن بتوانم غلبه کنم، بر دیگران هم غلبه خواهم کرد.

و در این قول الله متعال تأمل کنید :فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده/۳۰) نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد.

همچنانکه الله تعالی اشاره فرمودند، [ قابیل ] از شیطان پیروی نکرد، بلکه از نفس سرکش خود پیروی کرد.

یعقوب علیه السلام نفرمود: شیطان آن را برای شما آراسته است، بلکه فرمود: سوّلَتْ لكُم أنْفسُكُم [يوسف: ۱۸] بلکه نفس شما کار را برایتان آراسته است.

همچنین ( سامری ) دلیل گمراهی خویش را چنین بیان میکند:وكذلكَ سَوّلتْ لِي نَفْسِي [طه].و نفسم اینچنین این امر رابرای من بیاراست .

این حقیقتی ست مهم، اگر آن را خوب درک نکنیم نمیتوانیم به حرکت خود ادامه دهیم، بلکه دائما در حال ایستادن، تماشا کردن خواهیم بود و هوای نفسانی ما را به سوی تن پروری سوق میدهد و شبهات را برای ما مزین و تشکیک و دو دلی و ترس و هراس در دل ما میکارد.

ترس و وحشت و حسد و کبر و غرور از درون نفس خویش سرچشمه میگیرد.

بهترین گزینه اصلاح قلب با قانون شریعت الله است، قلب که اصلاح شد سایر اعمال ظاهری هم اصلاح می شوند، عمل فاسد نشان دهنده قلب فاسد است چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ألا وإنَّ في الجَسَدِ مُضْغَةً، إذا صَلَحَتْ، صَلَحَ الجَسَدُ كُلُّهُ، وإذا فَسَدَتْ، فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّهُ، ألا وهي القَلْبُ.[۱] هوشیار باشید در جسد انسان پارچه گوشتی وجود دارد که اگر آن پارچه گوشت پاک و سالم باشد، کل بدن سالم می ماند و پاکیزه می شود و اگر آن پارچه گوشت فاسد شود، تمامی بدن فاسد خواهد شد؛ آن پارچه گوشت (قلب) است.

پس با قوانین شریعت الله خودت و خانواده و افراد زیر دستت را آموزش بده و قدرت خودکنترلی و خودمدیریتی را در خودت و دیگران ایجاد کن و کم به دیگران گیر بده.


[۱] أخرجه البخاري (۵۲)، ومسلم (۱۵۹۹).

جنایات دامنه دار گروه نجدی داعش بر علیه نصرانی ها و سکوت مرگبار علماء مسلمین

جنایات دامنه دار گروه نجدی داعش بر علیه نصرانی ها و سکوت مرگبار علماء مسلمین

جنایات دامنه دار گروه نجدی داعش بر علیه نصرانی ها و سکوت مرگبار علماء مسلمین

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

دو روز قبل رسانه های فرقه ی نجدی داعش اعلام کردند که ۱۲ نصرانی (مسیحی) را در لوبیرو، در شرق کنگو، سلاخی کردند و همچنان حمام خون علیه نصرانی ها ادامه دارد و یک کلیسای محلی و ده ها خانه نیز در این حمله به آتش کشیده شده است.

امروز هم اعلام کردند که آنها به جمعیت دیگری در ماکوکو در لوبیرو حمله کردند و ۴۱ نفر را با ضربات چاقو کشتند و ده ها نفر را دستگیر کردند و علاوه بر آتش زدن چندین خانه و یک کلیسا، تقریباً یک روستای نصرانیان را که ساکنان آن قبل از حمله فرار کرده بودند، به آتش کشیدند.

چرا فرقه ی نجدی داعش ایین نصرانی ها را به این شکل بی رحمانه قتل عام می کند و مکان عبادی آنها را نیز نابود می کند؟ در حالی که:

  1. اولین آیه ای که اجازه ی جهاد به مومنین داده می شود (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) یکی از مقاصد و اهداف جهاد محافظت از این مکانهای عبادی نصرانی ها و سایر پیروان شریعتهای آسمانی است قبل از محافظت کردن از مساجد مسلمین است (وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً) و الله انجام اینی جهاد و ثمرات آن از جمله محافظت از این مکانهای عبادی را یاری الله معرفی می کند (وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ(حج/۳۹-۴۰)
  2. رسول الله صلی الله علیه وسلم با یهودی های اطراف مدینه و نصرانی های نجران پیمان بست و از مکانهای عبادی آنها محافظت کرد و عمر بن خطاب رضی الله عنه هم با نصرانی های عراق و فلسطین پیمان بست و از مکانهای عبادی آنها محافظت کرد
  3. تمام حکومتهای حاکم بر مسلمین بعد از حاکمیت خلفای راشدین با تمام انحرافات و ظلمهایی که داشته اند اما از ایین منهج اسلامیی در برخورد با مکانهای عبادی نصرانی ها و اتحاد با آنها پیروی کرده اند؛ اما چرا فرقه ی نجدی داعش تا این اندازه به انحراف رفته است؟

چون نجدیت از زمان محمد بن عبدالوهاب تا کنون برداشت غلطی از اصطلاح مشرک و مشرکین «از لحاظ شرعی» دارد و تنها برداشت «لغوی» آنرا استفاده می کند مثل اینکه یکی تنها برداشت لغوی کافر و حج و صلاة و زکات و… را استفاده کند.

به همین دلیل نجدیت به صورت ریشه ای دچار انحراف است و فرقه ی نجدی داعش مجری این انحراف بزرگ است.

نجدیت نه تنها کفار نصرانی و یهودی و مجوس و صابئین را از «لحاظ شرعی» جزو کفار مشرک حساب می کند بلکه مسلمین مخالف خود از اهل تصوف میان اهل سنت و شیعیان را نیز جزو مشرکین می داند و هر وقت فرصتی برایش پیش بیاید از هیچ جنایتی نسبت به این مسلمین دریغ نمی کند همچنانکه در زمان قدرت داعش ما این توحش را با چشم سر دیدیم، ودر تاریخ هم این توحش را از محمد بن عبدالوهاب و جانشینان او در جزیره العرب و عراق می خوانیم.

داعش، نمونه ی عینی امروز محمد بن عبدالوهاب و تفکرات نجدیت است.

مشرکین مثل ابوجهل، ابولهب و… دسته ای از کفار پنج گانه هستند با احکامی جداگانه و الله تعالی در جاهای مختلفی از جمله در آیه ی ۱۷ سوره حج، کفار مشرک را به عنوان دسته ای جداگانه از سایر کفار نام می برد و می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (حج/۱۷)

اگر قصد خاتمه دادن به جنایات داعش در این زمینه ها را داریم باید تفکر غلط نجدیت در تعریف این اصطلاح و اصطلاحات دیگر را بیان کنیم.

علمای مسلمان اگر امروز در برابر جنایات فرقه نجدی داعش در برابر نصرانی ها سکوت کرده اند و با روشنگری شرعی آنرا محکوم نمی کنند، و دسته هایی از سنی ها در برابر جنایات فرقه نجدی داعش در برابر شیعیان سکوت می کنند و دسته هایی از شیعیان در برابر جنایات داعش در برابر سنی ها سکوت می کنند خیانت و جنایتی است که تنها از قلبی بیمار و آلوده و مغرض سرچشمه گرفته است.

بعضی از اوقات نگفتن حق، خیانت و دروغی آشکار است که در حق دنیا و قیامت خود شخص انجام می شود.

چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیز

چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک

چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک

ارائه دهنده : کوهسار مریوانی

و اجرايی كه دارند «از تشكيل حكومت قانون شريعت الله ممانعت و جلوگيری مي كنند» به همين دليل به آنها «طائفه و جماعت بازدارنده و زيربارِ قانونِ شريعت نرو» می گویند كه حاضر نيستند قانون شريعت الله بر آنها حكومت كند و با قدرت نظامی و بشری كه دارند از اجرایی شدن قانون شريعت الله جلوگیری می کنند.

باید به محارب و فاسد بودن امثال این زن مرتد شهادت داد همچنانکه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: ” وَاشْهَدُوا عَلَى الْمُحْسِنِ بِأَنَّهُ مُحْسِنٌ، وَعَلَى الْمُسِيءِ بِأَنَّهُ مُسِيءٌ”[۱] شاهدی بدهيد بر انسان نيكوكار كه نيكوكار است، و بر انسان بدكار هم شاهدی بدهيد كه بدكار است.

هیچ شر و هیچ بدی بدتر از کفر و ارتداد وجود ندارد، و ارتداد هم جرم است، و جزو حدود است. ابن عباس رضی الله عنهما روايت است كه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: “مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ”[۲] کسی که دینش را عوض کرد او را بکشید

مورد دیگر، زمانی كه معاذ رضی الله عنه به يمن رسيد و ديد ابوموسی اشعری مردی را به دليل اينكه از اسلام برگشته و مرتد شده و يهودی شده بود بسته بود، معاذ سه بار گفت: لَا أَجْلِسُ حَتَّى يُقْتَل،َ قَضَاءُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ،فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. [۳]يعنی: نمی نشينم تا به حكم الله و رسولش اين شخص مرتد كشته شود. سه بار این را گفت، به دنبال آن فرمان داده شد و كشته شد .فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ.

المغني از منابع مهم فقهی فرق معروف به اهل سنت ذکر می کند که: وأجمع أهل العلم على وُجوبِ قَتْلِ المُرْتَدِّ. و همه ی دانشمندان بر وجوب قتل مرتد اجماع دارند.[۴] امام شافعی رحمه الله که این ماموستاها خود را به او منتسب کرده اند معتقد است که مرد و زن مرتد به دلیل شمولیت حکم قتل مرتد باید کشته شوند،[۵] و امام نووی رحمه اللهدر شرح مسلم می گوید: “نزد تمام علماء غير از ابوحنيفه، حسن و قتاده، زن هم بايد مانند مرد كشته شود.”

روایت هایی که در نهی از کشتن زنان وجود دارد مربوط به جنگ با کفار اصلی است که به دلیل ضعف و عدم مشارکت زنها در جنگهاست. روایت نهی رسول الله صلی الله علیه وسلم هم زمانی صادر شد که در جنگ، زنی را دید که کشته شده بود و فرمود:”مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ”[۶]، یعنی این زن که جنگنجو نبود و نباید زنی که جنگجو نیست و از لحاظ تبلیغی در جنگ شرکت ندارد کشته شود. یعنی زنی که در قتال نیست، جنگجو نیست نباید کشته شود. مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ، یعنی علت این که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین حرفی را زده این است که زنی که کشته شده، علت این که نهی شده کشته شوند این است که در جنگ شرکتی ندارند.

ادامه نوشته

پخشان عزیزی کسیت که ماموستاهای رسانه ای و سرگردان کُردستان از آن حمایت می کنند؟

پخشان عزیزی کسیت که ماموستاهای رسانه ای و سرگردان کُردستان از آن حمایت می کنند؟

پخشان عزیزی کسیت که ماموستاهای رسانه ای و سرگردان کُردستان از آن حمایت می کنند؟

ارائه دهنده : زانا سنه ای

پخشان عزیزی یکی از اعضای حزب کمونیستی پ.ک.ک و با نام حزبی «پخشان روژهلات» در مجموعه ی جامعه زنان آزاد شرق کوردستان (کژار) سازماندهی می شود و به تبلیغ تفکرات کمونیستی عبدالله اوجالان و مبارزه با فرهنگ اسلامی مسلمین می پردازد.

این شخص یکی از کادرهای فعال جنگ روانی و رسانه ای پ.ک.ک در بخش زنان بود که کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین بومی دست به فضاسازی رسانه‌ای زده اند تا او را یک مددکار اجتماعی و فعال مدنی جا بزنند.

پخشان عزیزی در تبلیغ تفکرات کمونیستی پ.ک.ک و حمله به ارزشهای اسلامی مردم مسلمان کُردستان تلاش عجیبی داشت و حتی در زمان اغتشاشات «زن، هرزپی، فاحشگی» در سال ۱۴۰۱ش شخصاً به عنوان یک لیدر وارد تهران و البرز می شود که توسط نیروهای امنیتی کشور دستگیر می شود.

فقط کافی است به چند گزارش و مصاحبه ی این شخص نگاه کنید تا بدانید این شخص دارای چه عقاید و افکاری است که به میل خود و آزادانه اسلام را رها کرده و به تفکرات آتئیستی و کمونیستی اوجالان پیوسته و به میل خودش ابتدا وارد حزب دمکرات کُردستان و سپس وارد پ.ک.ک شده است.

پس اعترافات فکری و عقیدتی این شخص زمانی که آزادانه نزد پ.ک.ک بود و در رسانه های آنها آزادانه این عقاید و افکار را بیان می کند کافی است تا در مرتد بودن این شخص یقیین پیدا کنید آنهم نه مرتدی ساده و عادی که از اسلام خارج شده و دنبال زندگی شخصی خودش است بلکه مرتدی مغلظه و شدید که در گروهی مسلح معاند به جنگ روانی هم مشغول است و یکی از فعالین بخش جنگ روانی مرتدین سکولار بر علیه ارزشهای اسلامی و مبلیغ تفکرات کفری در میان مردم مسلمان کُرد است.

با آنکه تمام مذاهب اسلامی به دلیل حدیث «مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ»[۱] بر این متفق هستند که اگر زن در جنگ مسلحانه شرکت کند باید کشته شود اما امام شافعی رحمه الله چه در ارتداد ساده چه در مغلظه بر این باور است که به دلیل شمولیت حدیث«مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ» مرتد در هر دو حالت باید کشته شود. امام شافعی به دو شبهه در این زمینه اشاره می کند و در جواب این دو شبهه آرای خودش را هم بیان می کند. شبهه ی اول روایتی از ابن عباس است رضی الله عنه که می‌گوید: «لاتقتل النساء اذا هن ارتددن عن الاسلام ولکن یحبس و یدعین الی الاسلام و یجبرن علیه»[۲]زنان اگر از اسلام برگردند کشته نمی‌شوند بلکه حبس می‌گردند، دعوت به اسلام شده و بر آن مجبور می‌شوند. امام شافعی رحمه الله این روایت را اینگونه پاسخ می دهد و می فرماید: برخی از طرفداران این نظر که زن مرتد کشته نمی‌شود این روایت را پیش من قرائت کردند و من ‌از گروهی از آگاهان به حدیث که در جلسه حضور داشتند از این روایت سؤال کردم، همه گفتند روایت غیرصحیح است و راوی آن مورد اعتماد نیست.

شبهه ی دوم قیاس است. کسانی که می‌گویند زنان مرتد کشته نمی‌شوند آنان را به زنان کفار اهل حرب مقایسه کرده‌اند، زیرا پیامبر کشتن زنان اهل حرب را نهی فرموده ‌است. وقتی کشتن زنانی که هیچ سابقه‌ای در اسلام ندارند جایز نباشد، قتل زنان مرتدی که سابقه در اسلام دارند به طریق اولی جایز نیست و نام این قیاس، قیاس اولویت است. امام شافعی رحمه الله این شبهه را اینگونه جواب می دهد: اگر به این قیاس بتوان استناد کرد باید شامل پیرمردان، مزدبگیران و راهبان نیز شود زیرا از قتل آنان نیز در دارالحرب نهی شده است. مضافاً اینکه اگر دلیل ما «قیاس» باشد پس، دلیلی بر زندانی نمودن زن مرتد نیست زیرا زن حربی زندانی نمی‌شود بلکه به بندگی درمی‌آید. پس بر اساس این نص «مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ». تفاوتی بین زن و مرد قائل نمی‌شود.[۳]

رسول الله صلی الله عليه وسلم در هنگام فتح مكه دستور قتل دو زن را صادر کرد كه عليه اسلام و مسلمین جنگ روانی و تبليغی می کردند. ساره از کنیزان بنی عبدالمطلب یکی از اینها بود که قبلاً مرتد شده بود. رسول الله صلی الله عليه وسلم امر کرد حتی اگر این زنان خودشان را به پرده ی کعبه هم آویزان کرده باشند باز باید کشته شوند.

این ماموستاهای رسانه ای را خوب بشناسید که از یک مرتد در برابر قانون شریعت الله و مذهب امام شافعی رحمه الله که مذهب تمام کُردهای اهل سنت است حمایت می کنند.


[۱]– صححه الألباني في صحيح أبي داود (ح۲۶۶۹)

[۲] جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۲۶٫

[۳]– شافعی، ابی عبدالله محمد ادریس، الام، ج ۶، ص ۱۸۱

آنچه حکومت سکولار سیسی در میدان رابعه به ما فهماند

آنچه حکومت سکولار سیسی در میدان رابعه به ما فهماند

آنچه حکومت سکولار سیسی در میدان رابعه به ما فهماند

ارائه دهده : عبدالقادر سمرقندی

در میدان رابعه (در قاهره) وقتی گلوله‌ها، خواب را از ما گرفت فهمیدیم که:

  • ما (أَبْنَاءُ اللهِ وَأَحِبَّاؤُهُ) فرزندان و عزیزان خدا نیستیم
  • وفهمیدیم که بین خدا و هیچ کسی، هیچ نسبتی بجز فرمانبرادری و اطاعت از وی نیست
  • وفهمیدیم کوهی که بدان پناه برده‌ایم ما را از سیلاب در امان نمی‌دارد
  • وفهمیدیم که {لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ} «به آرزوهای شما و به آرزوهای اهل کتاب نیست. (و) هر کس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده می‌شود»
  • وفهمیدیم که دموکراسی، رکن ششم از ارکان اسلام نیست
  • وفهمیدیم که منشور جهانی حقوق بشر، جزء سی و یکم قرآن نیست
  • وفهمیدیم پیامبرمان که فرمود: “به سنت من و سنت خلفای راشدینِ پس از من پایبند باشید” منظورش ژان ژاک روسو، جان لاک و ولتر نبوده است
  • وفهمیدیم که رسول‌خدا ﷺ با شمشیر برانگیخته شده است
  • وفهمیدیم که آخر این امت فقط با چیزی اصلاح می‌شود که اول این امت با آن صلاح پذیرفت: بدون افراط و تفریط.
  • وفهمیدیم که به ما مُلک داده شد اما سیاست و مدیریت آن را خوب بلد نبودیم و هر کس که مملکت‌داری نداند از دستش گرفته می‌شود
  • وفهمیدیم که قلعه‌های ما از درون تهدید می‌شوند
  • وفهمیدیم که سامری، یک شخص نبوده است بلکه یک حالت است
  • وفهمیدیم خندقی که به دور مدینه (شهرمان) کندیم تا سینه‌ی خود را از سلاح‌های احزاب کافر در امان داریم پشت ما را از خنجرهای بنی‌قریظه در امان قرار نداد
  • وفهمیدیم که مسیر جهنم نیز از نیت‌های خوب تزئین شده است
  • وفهمیدیم که حضور در جنگ بدر نیز حاطب بن ابی بلتعه را از لغزش معصوم نکرد
  • وفهمیدیم که نماز خواندن بر ابن سلول بخاطر نشکاندن دل پسرش پذیرفته نمی‌شود
  • وفهمیدیم که ما مسخ‌شدگانی بودیم وقتی راضی شدیم که خدایشان را یک سال عبادت کنیم تا خدایمان را یک سال عبادت کنند
  • وفهمیدیم که عمرو خالد و امثال او، صلاحیت تدریسِ باب جهاد را ندارند!
  • وفهمیدیم که حدیبیه بدون وحی، مساوی است با یک أحُد کامل
  • وفهمیدیم که وقتی نص هست اجتهادی نداریم و در چیزی که خداوند متعال و پیامبرش ﷺ حکم داده باشند حق انتخابی نداریم
  • وفهمیدیم که انقلاب‌های مردمی زمانی سرنگون میشوند که قوانینی را حاکم می‌گردانند که بر آنها شوریده بودند!
  • وفهمیدیم مبانی و اصولی که صاحبانش از برخی از آن با ادعای تدریجی بودن دست می‌کشند همانند بانوی شریفی می‌شود که پسرانش با ادعای مراقبت از وی به او تجاوز می‌کنند!!
  • وفهمیدیم که سید قطب دیوانه نبود وقتی در خیابان‌ها فریاد می‌زد که در آن دارو، سمی کشنده است!
  • وفهمیدیم که حازم صلاح ابو اسماعیل، بیمار روانی نبود وقتی جامعه را از گرگ‌ها و روباه‌ها بر حذر داشت!
  • وفهمیدیم که مُلا عمر، ایده‌آل‌گرایی رؤیاپرداز نبود وقتی مملکت خود را با تسلیم نکردن یک مسلمان به کافران از بین برد!
  • وفهمیدیم که بن لادن، تروریست نبود وقتی کلنگش را برداشت تا قبرهای پرسی کاکس و سایکس پیکو را تخریب کند که پس از مرگ محمد بن عبدالوهاب در جزیرة العرب به جای خدا پرستش می‌شد!
  • وفهمیدیم که لباس سفید و ریش بلند نماد یک سلفی منهجی نیستند!
  • وفهمیدیم که مفتی ممکن است یک جلاد باشد!
  • وفهمیدیم که الأزهر امکان دارد کلیسایی بزرگ شود!
  • وفهمیدیم که صفحه‌ی تلویزیون ممکن است به یک مسلسل اسرائیلی مرگبار بدل گردد!

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدو

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۲)

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۲)

ارائه دهنده: نور محمد بلوچ

محمد عطا، یکی از هواپیماربایان در یازده سپتامبر، مهندس معمار بود؛ دو نفر از سه بنیانگذار گروه لشکر طیبه در پاکستان اساتید دانشکده مهندسی لاهور بودند. حزب‌الله لبنان هم پر از مهندس است. جهادالبنا (جهاد سازندگی) یکی از شاخه‌های حزب‌الله که پس از جنگ در سال ۲۰۰۶، به بازسازی خرابه‌های جنگ مشغول است، بیش از ده هزار مهندس دارد (اشاره نویسنده به حزب‌الله در حالی است که حتی اروپا هم حزب‌الله را یک گروه تروریستی نمی‌داند).

این مسأله در سال ۲۰۰۹ در یک مقاله مورد توجه دیگو گامبتا، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اکسفورد و استفن هرتوگ، استاد علوم سیاسی مدرسه اقتصاد لندن قرار گرفته است. بر پایه تحقیق آن‌ها، شمار مهندسین در گروه‌های خشن (نویسنده غربی، گروه‌های مقاومت را هم در این گروه قرار داده است) در کشورهای اسلامی سه تا چهار برابر میزان معمول با توجه به تعداد و نسبت دانشجویان است. از بین وضعیت ۴۰۴ نفر از اعضای این گروه‌ها، سوابق تحصیلی ۱۷۸ نفر ‌بررسی شده و ۷۸ نفر یعنی ۴۴ درصد آن‌ها مهندس و در مجموع ۵۶. ۷ درصد فارغ‌التحصیل رشته‌های مهندسی، پزشکی و علوم طبیعی بودند.

بنا به گفته محققین، این پدیده خاص کشورهای اسلامی است و برای نمونه در گروه‌های اروپایی و یا چریک‌های آمریکای جنوبی صادق نیست. از نظر آن‌ها این پدیده باید به تمایل برای رسیدن به پاسخ‌های نهایی و روشن مرتبط باشد. مهندس‌ها به مسائلی می‌پردازند که پاسخ روشنی دارند، نه مانند برخی علوم دیگر که برای مسائل جواب قطعی ندارند و شاید بخشی از یک جواب درست باشد و بخشی دیگر نه. این نگرش مهندس‌ها به کامل بودن یک جواب و مشخص بودن راه درست با عقاید سیاسی غیرقابل تغییر در خاورمیانه هماهنگ است. به نظر این محققین، مهندسین نسبت به بقیه جامعه در مورد عقاید خود محافظه‌ کار‌ترند و میانه خوبی با کثرت‌گرایی ندارند و طرفدار یک جامعه منظم یک شکل هستند.

مهندسین یک ویژگی دیگر هم دارند. از نظر اجتماعی مهندسین در کشوری مانند مصر در دهه ۱۹۷۰ با علاقه و تلاش زیاد مهندسی خوانده‌اند تا به کار مناسبی دست پیدا کنند. اما این نسل بسیار باسواد با کشوری مواجه شده‌اند که هیچ چیز سر جای خودش نیست و آن‌ها با عصبانیت تصمیم گرفته‌اند که نظم (و عدالت) را برقرار سازند.

البته نظریات مطرح از سوی این دو محقق با چالش‌هایی هم مواجه است. ایراد مطرح نخست این است که جنبه‌هایی از کار تروریست بودن! مثل سیم و فیوز بمب را طراحی کردن با کار مهندسی متناسب‌تر است و به این خاطر ممکن است، شانس تروریست شدن مهندس‌ها بیشتر باشد، ولی این دو محقق استدلال می‌کنند که تنها عده کمی به کارهای فنی مشغولند ولی مهندسین کارهای مدیریتی سازمان‌ها را هم به دست گرفته‌اند و این مدیران ارتباط چندانی ‌با کارهای عملیاتی روزمره ندارند.

یک چالش مهم دیگر به نظریه مطرح ‌این است که نمی‌تواند به خوبی چگونگی تبدیل شدن یک مهندس به یک تروریست را پاسخ دهد، پاسخ فوری محققین حلقه ارتباطی بین پافشاری مهندسین بر افکار خود و نارضایتی آن‌ها از وضعیت اجتماع است. در همین حلقه است که تروریست (گاهی کلمه مبارز درست‌تر خواهد بود) به وجود می‌آید.

احتمالا خالد شیخ محمد هم پس از صد‌ها بار شکنجه غرق مصنوعی در زندانی در رومانی تلاش داشته، جایی از این دنیای بی‌نظم را منظم کند.

ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ میفرماید: ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ می دهد؛ﭼﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ؛ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ﻟﯿﮑﻦ ” ﺍﯾﻤـــﺎﻥ” ﺭﺍ نمی دهد، ﺟﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭستشان ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﺲ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ، ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻭﯼ “ﺍﯾﻤﺎﻥ” ﺭﺍ ﻋﻄﺎﺀ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.[۱]


[۱] ﻣﺼﻨﻒ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺷﯿﺒﻪ ۷/۱۰۵ ‏

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدو

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۱)

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۱)

ارائه دهنده: نورمحمد بلوچ

فتحی شقاقی ادیب و مبارز فلسطینی در اردوگاه رفح در جنوب نوار غزه در سال ۱۹۵۱ میلادی متولد شد. وی در دانشگاه الزقازیق مصر در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت و جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تاسیس کرد. وی در فاصله سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ بارها در فلسطین بازداشت شد. وی پس از انتفاضه نخست فلسطین در آگوست ۱۹۸۸ به لبنان رفت و در سال ۱۹۹۵ در مالت توسط عوامل موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) ترور شد.

اسامه بن لادن نیز در رشته مکانیک درس خوانده بود و ایمن الظواهری هم در رشته ی پزشکی و به همین شکل بسیاری از رهبران بیداری اسلامی و جهادی چون حسن البناء و سید قطب و غیره در رشته های آکادمیک دانشگاهی درس خوانده بودند و…

فاش شدن درخواست طراح حملات یازده سپتامبر از مأموران بازجوی خود برای اینکه به وی اجازه دهند در زندان روی طراحی جاروبرقی کار کند، این پرسش را مطرح کرده‌ که چرا در خاورمیانه مهندسین زیاد تروریست می‌شوند؟ البته در تعریف غربی، بسیاری از جریانات مقاومت هم تروریست نام می‌گیرد!

‌به نقل از فارین‌پالیسی، یک دهه پیش، خالد شیخ محمد بلوچ که در زیرزمین یکی از زندان‌های مخفی آمریکا در رومانی در بازجویی و شکنجه بود، روزی از زندانبانان خود، یک خواسته غیر معمول کرد؛ خالد شیخ محمد بلوچ فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاهی در کارولینای شمالی آمریکاست و مغز طراح حملات یازده سپتامبر به شمار می‌رود که پس از بازداشت به شدت شکنجه شده است.

در دوران زندان در رومانی، به یکباره خالد از نگهبانان خود خواست‌ به وی اجازه دهند یک جاروبرقی طراحی کند! افسر مسئول سی‌آی‌ای با مقر این سازمان در آمریکا تماس گرفته و از یکی از مدیران این سازمان اجازه گرفته می‌شود، خواسته زندانی برآورده شود، چون احتمالا به جلوگیری از دیوانه شدن وی تحت شکنجه‌های شدید نیز کمک می‌‌کرد. درست است که وی تحت این شکنجه‌های شدید به بعضی موارد اعتراف کرده، ولی اگر قرار است روزی محاکمه شود، باید عقلش سر جایش باشد. به همین خاطر پس از تخریب هدفمند روانی وی به قصد اعتراف‌گیری، باید راه بازگشت هم باز باشد.

بیدار ماندن به مدت ۱۸۰ ساعت و ۱۸۳ بار غرق مصنوعی، تنها بخشی از شکنجه‌هایی بوده ‌که خالد تحمل کرده، ولی هنوز بنا بر گزارش‌ها، از نظر روحی و جسمی سالم است، در حالی که افراد دیگری مانند رمزی بن الشیبه و دیگرانی که در لهستان و رومانی در زندان‌های سیا بوده‌اند، از انواع بیماری‌های روانی رنج می‌برند.

زندانبانان خالد شیخ محمد که اکنون در گوانتانامو هستند، اقرار می‌کنند که وی به نحو خیره‌کننده‌ای باهوش است و در صورتی که یک برنامه آموزش از راه دور هم در زندان ‌‌باشد، وی می‌تواند دکترای مکانیک خود را بگیرد و حتی اختراعات چشمگیری را به ثبت برساند.

هر چند آمریکایی‌ها تعریف دوگانه‌ای از تروریسم دارند و هر کس را که به نفعشان باشد تروریست یا غیرتروریست می‌دانند، ‌انتشار اطلاعات پیش‌گفته در ‌آسوشیتدپرس راجع به خالد شیخ محمد، این پرسش را برای غربی‌ها پیش آورده‌ که چرا مهندسین در خاورمیانه زیاد تروریست می‌شوند؟

ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

ارتئه دهنده : سید کریم آغا قندوزی

ا.ا.افغانستان که توسط مولوی های حنفی مذهب اداره می شود بر این باورند که غیر از مذهب حنفی تنها مذهب شیعه می تواند فعالیت داشته باشد.

شیعه ها از نوعی استقلال درون مذهبی برخوردار هستند و امور داخلی مذهبی آنها توسط خودشان اداره می شود و ا.ا.افغانستان دخالتی در مسائل مذهبی آنها ندارد اما در عوض اجازه نیم دهد که در میان حنفی ها تفکر یا حزب و گروه و جریانی غیر از آنچه خودشان بر آن هستند فعالیت داشته باشد.

دو جریان فکری که ا.ا.افغانستان در میان حنفی مذهبها به شدت با آن برخورد داشته است تفکر نجدیت متعلق به محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد و دیگری حزب التحریر است.

ا.ا.افغانستان در تازه ترین اقدام، «کتاب التوحید» محمد بن عبدالوهاب را به همراه کتابهای دیگری که آنها را باطل و برضد منافع ملی می دانست ممنوع کرد و در کنفرانسی که در غور زیرنام «فِرقه باطله» از سوی «مجمع علمی منار» که از سوی مقام‌های ا.ا.افغانستان در این ولایت تاسیس شده، برگذار کردند تفکر نجدی را جزو خوارج معرفی کردند و در جاهای مختلفی نیز اعلام کرده اند که حکم خوارج کشتن آنهاست و…

همچنین در این کنفرانس، باورها، برداشت‌ها و سیاست‌های حزب التحریر را در تضاد با ارزش‌های اسلامی‌خوانده و این حزب را «مزدور کشورهای کفری و بدنام‌کننده اسلام» دانستند.

این اقدامات ا.ا.افغانستان در تضاد با وعده های اولیه ی آنها برای تمام وطنداران افغانستان است چون قبلا باربار اعلام کرده بودند که «افغانستان سقفی برای تمام افغانها با تمام تفکرات و مذاهب آنهاست».

هم اکنون که بودائی ها و اسماعیلی ها و خلقی ها و پرچمی ها و … آزادی دارند، این فشارها بر تفکرات مخالف در میان اهل سنت تنها نشانه ی ضعف فکری مسئولین حکومتی است؛ انسان ضعیف با تفکر ضعیف است که اجازه نمی دهد مخالف اسلامی او صحبت کند و به زور متوسل می شود.

به نظر ما تفکر نجدیت در تعریف بسیاری از اصطلاحات شرعی با منهج صحیح اسلامی مخالف است و تفکری ضعیف است که باید به آن اجازه داد، و حتی از آن درخواست کرد که با ما بنشیند تا به تدریج برداشتهای اشتباهش رفع شوند، نه اینکه بر آن فشار آورد که زیر زمینی شود و دست به مظلومیت نمائی بزند و در نهایت برای گروههایی چون داعش نیرو بسیج کند.

صحبتها و شهادت اخیر عبدالحمید خراسانی تاجیک تبار از فرماندهان برجسته ی سابق ا.ا.افغانستان و جنرال مبین پشتون تبار سخنگوی سابق فرمانده پولیس ا.ا.افغانستان در کابل در مورد محدودیتهای نابجا و افرادی که به ناحق و یا به جرمهای فکری زندانی شده اند نمونه ای از اقدامات نابجای مسئولین حکومتی ا.ا.افغانستان با مخالفین فکری خودشان در میان حنفی هاست که باعث واکنش منفی در جامعه شده است.

گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

ارائه دهنده : ابو اسامه کردستانی

مُلافتاحی سالهاست که از دور برای جهاد با صهیونیستها شعار می داد و تنها مانع را حکومت بشار اسد معرفی می کرد، بعد از آنکه این مانع برداشته شد، صهیونیستها خودشان وارد خاک سوریه شدند و در برابر نیروهای جولانی قرار گرفتند.

مُلافتاحی نه تبعیت از اربابش جولانی دُم خود را داخل پاهای خود کرده و با سکوتی ذلیلانه و به تبعیت از دستورات ترکیه و آمریکا از دور نظاره گر اشغالگری صهیونیستها شدند و بعد از آنهم تا کنون نه جولانی و نه هیچ یک از مسئولین حکومت جدید جرئت نکرده اند یک کلمه در دفاع از مردم مظلوم غزه بزنند که روزانه در حال قتل عام شدن هستند.

رژیم صهیونیستی طبق توافقی که با جولانی مزدور کرده تمام زیرساختهای علمی و نظامی مردم سوریه را نابود کردند، حتی دیروز تانک‌های اسرائیلی وارد قنیطره سوریه شدند و پس از بازگشت به منطقه حائل، یک پایگاه قدیمی رژیم جدید را با خاک یکسان کردند.

آن پهلوان پنبه ای که سالها در ادلب با نام «رباط» فاصولیا می خوردند و شعار می دادند هم اکنون که آمریکا و ناتو و صهیونیستها حاکمیت را به اربابشان جولانی سپرده است و این ارباب جدید هم اعلام کرده که گروههای مهاجر مهمان هستند و باید حدوحدود مهمان بودن خود را بدانند و… با چنین کارنامه ی ذلیلانه و البته خونباری که آنهمه جوان را با حماسه ی جهاد و تشکیل حکومت اسلامی قربانی کردند چگونه این ذلت و خفتی که در آن افتاده اند را دوباره توجیه می کنند؟

اینها برای اهل دعوت و جهاد راستین توجیهی ندارند چون از همان سالهایی که چهره ی خائنانه ی جولانی توسط امثال دکتر ایمن الظواهری و شیخ ابومحمد المقدسی و شرعی های جولانی و… آشکار شد همه می دانستیم که جولانی یک خائن و جاسوس ترکیه و آمریکاست.

این خاتمه ی به ذلت تمام گروههایی است که پرچمدار «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هستند و این گروهها فرقی ندارد در سوریه فعال باشند یا در بلوچستان پاکستان یا هر جای دیگری؛ خروجی تمام فعالیتهای آنها خدمت به اهداف و نقشه های آمریکا و صهیونیستها و ضربه زدن به اهداف اهل دعوت و جهاد راستین است.

چگونه دختران و مادران ما را جاهل بار آوردند؟

چگونه دختران و مادران ما را جاهل بار آوردند؟

چگونه دختران و مادران ما را جاهل بار آوردند؟

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

یکی از بزرگترین صدماتی که دستهای مجهول به مومنین زدند و همچون یک سنت سیئه در میان مسلمین ادامه پیدا کرده است جلوگیری کردن از دختران و زنان از ورود به مساجد به عنوان مهمترین مراکز تربیتی است در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لا تمنعوا إماءَ اللهِ مساجدَ اللهِ.[۱] زنان خود را از رفتن به مساجد منع مكنيد.

ام المومنین عایشه رضی الله عنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند که می فرماید: قَدْ أُذِنَ أنْ تَخْرُجْنَ في حَاجَتِكُنَّ. [۲]براى قضاى حاجات و برطرف كردن آن به شما اجازه خروج از خانه داده شده است.

آیا نیاز و حاجتی مهمتر از گرفتن شریعت الله و آگاه شدن از مبانی شریعت الله برای هر مسلمانی وجود دارد؟ اگر مسلمانی چنینی علم و آگاهی هایی را نگیرد چگونه خود و جامعه را اصلاح کند در حالی که یک ضرب المثل عربی است که می گوید:«الام تصنع الامة»مادر پایه وسازنده امت است.

این یک واقعیت است که از زمانی که نوزاد در شکم مادر شروع به حرکت می کند، تأثیر هر خوبی و بدی مادر را می پذیرد. تا زمانی که عاقل تر شود، تاثیر مادر را بیشتر می پذیرد

. بلکه پاکی زن بر زندگی شوهر و عبادت و دین او تأثیر می گذارد. به همین دلیل گفته شده است که زن حافظ نیمی از دین مرد است

دینداری و معرفت دینی زن رنگ خوبی را به فرزندان القا می کند، اگر مادر دیندار باشد فرزند کامل می شود.

امام شافعی را مادرش تربیت کرد. امام احمد تحت تربیت مادرش بود. امام بخاری را مادرش تربیت کرد. عفراء بنت عبید صحابی خوش شانسی است که هفت پسرش در جنگ اول اسلام شرکت کردند. آن دو پسر دلیر یک مادر مقدس، معاذ و معوذ بودند که ابوجهل را کشتند. زمانی که مادران به فرزندان خود هدیه دینی دادند، فرزندان مجاهد به دنیا آمدند، سپس فرزندان عالم به دنیا آمدند.

این مادران به اصول شرعی آگاه بودند و چنین بزرگانی تربیت کردند، هم اکنون اطراف خودت را نگاه کن و ببین در امور فقه شرعی و آگاهی بر قوانین شریعت الله فرق بین زنان و مردان ما چقدر شده است؟

میزان جهالت قشر دختران و زنان به منابع فقه و درک شریعت را نمی بینی؟

پس به تدریج و بار دیگر زنها را به مساجد الله برگردانیم.


[۱] البخاري (۹۰۰) ومسلم (۴۴۲)

[۲] البخاری ۱۴۷

چرائی چوپان بودن پیامبران

چرائی چوپان بودن پیامبران

چرائی چوپان بودن پیامبران

ارائه دهنده : حافظ نور الله قندوزی {نظامی}

احادیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند که برای درک بهترشان لازم است به تفسیر بزرگان اهل العلم خود مراجعه کنیم. یکی از این احادیث این است که : عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّﷺ قَالَ: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيًّا إِلَّا رَعَى الغَنَمَ»، فَقَالَ أَصْحَابُهُ: وَأَنْتَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، كُنْتُ أَرْعَاهَا عَلَى قَرَارِيطَ لِأَهْلِ مَكَّةَ» (رواه البخاری)

یعنی : از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبرﷺ فرمودند: «خداوند هیچ پیامبری نفرستاده مگر اینکه گوسفندان را چوپانی کرده است» اصحاب ایشان گفتند: تو نیز یا رسول اللهﷺ؟ فرمود:« بله، من برای اهل مکه در مقابل چند قیراط گوسفندان را چوپانی می کردم» (قیراط بخشی از واحد پولی آن زمان بوده است.)

در اینکه چرا پیامبران چواپان بوده اند امام ابن حجر رحمه الله در شرح این حدیث می فرماید:

علما در این رابطه گفته اند که حکمت از الهام کردن چوپانیِ گوسفندان به پیامبران قبل از نبوتشان این بوده است که چوپانی کردن آن تمرینی باشد بر اقدام به امور امتشان، و اینکه در آمیخته شدن با گوسفندان به نوعی بردباری و شفقت دست می یابند چرا که هرگاه بر چراندن آن و جمع نمودنشان پس از متفرق شدنشان در چراگاه و انتقالشان از مکانی به مکان دیگر و حفاظتشان از آسیب درندگان و دزدان و غیره صبر پیشه کردند و طبایع متفاوت آنها و تفرق زیادشان که همراه با ضعف و نیاز به سرپرستی است را درک کردند، با اینکار به صبر بر امتشان عادت گرفته و اختلاف طبایع و تفاوت عقل هایشان را درک می کنند و در نتیجه به اصلاح کاستی های آنان پرداخته و با ضعیفان نرمش کرده و به نیکی آنان را سرپرستی می کنند، و نیز تحمل کردن این گونه مشقت ها با این تمرین برایشان آسان تر ازآن زمانی خواهد بود که در وهله ی اول بدون تمرین به این وظیفه مکلف می شدند، این بدین خاطر است که با چوپانی کردن گوسفندان به تدریج به این توانایی دست یافته اند، همچنین گوسفند مخصوصا برای اینکار انتخاب شده است که از دیگر مواشی ضعیف تر است و تفرق و پراکنده شدندش بیشتر از شتر و گاو است و معمولا شتر و گاو را می توان با ریسمانی بست، و اینکه گوسفند باوجود پراکنده شدن بسیار، زودتر از دیگر مواشی منقاد و مطیع می گردد.[۱]

[۱] فتح الباري شرح صحيح البخاري باب “رعي الغنم على قراريط

فرقه ناجیه کدام است؟ کدام حاکمیت کنونی جزو فرقه ناجیه است؟

فرقه ناجیه کدام است؟ کدام حاکمیت کنونی جزو فرقه ناجیه است؟

فرقه ناجیه کدام است؟ کدام حاکمیت کنونی جزو فرقه ناجیه است؟

ارائه دهنده: عبدالقادر سمرقندی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِينَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ . مدام و پیوسته دسته ای از امت من بنا بر دستور الهی قتال و جنگ مسلحانه می‌کنند، و بر دشمن خویش غالب و چیره هستند، و هر کس با آنان از درِ مخالفت درآید، به ایشان ضرری نمی‌رساند، تا که قیامت بر آنان بر پا می‌شود و آن‌ها بر جنگ مسلحانه ی خود هستند. روش خویش استوارند. عبدالله بن عمرو گفت: بله، سپس الله بادی به خوش‌بویی مشک و به نرمی و لطافت ابریشم می‌وزاند که (آن باد) هر کس در قلبش ذره‌ای ایمان باشد را، می‌میراند. بعد از آن فقط مردمان شرور باقی خواهند ماند و قیامت بر آنان به پا می‌شود[۱].
  • جابر بن سمره روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: لَنْ يَبْرَحَ هَذَا الدِّينُ قَائِمًا، يُقَاتِلُ عَلَيْهِ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ .[۲]همچنان این دین برپاست؛ دسته ای از مسلمین به خاطر آن جنگ مسلحانه می‌کنند تا قیامت بر پا شود.
  • عمران بن حصین هم روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلَ آخِرُهُمُ الْمَسِيحَ الدَّجَّالَ.[۳]مرتّباً و همیشه قسمتی از امّتم بر اساس حق می‌جنگند و بر مخالفانشان چیره‌اند؛ تا که آخرین نفرشان با دجّال جنگ می‌کند.
  • سلمه بن نفیل کندی می‌گوید: كُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَذَالَ النَّاسُ الْخَيْلَ، وَوَضَعُوا السِّلَاحَ، وَقَالُوا: لَا جِهَادَ قَدْ وَضَعَتِ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا، فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِوَجْهِهِ، وَقَالَ: كَذَبُوا الْآنَ، الْآنَ جَاءَ الْقِتَالُ، وَلَا يَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ، وَيُزِيغُ اللَّهُ لَهُمْ قُلُوبَ أَقْوَامٍ، وَيَرْزُقُهُمْ مِنْهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ، وَحَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ… [۴].

نزد رسول الله نشسته بودم که شخصی گفت: ای رسول الله! مردم اسب‌هارا خوار کرده و بدان‌ها توهین نمودند و اسلحه‌ها را بر زمین گذاشتند؛ گویند: جهادی نیست! جنگ به پایان رسیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم به او رو کرد و فرمود: دروغ می‌گویند. الآن؟ هم اکنون جنگ مسلحانه فرارسیده است. همواره از امت من امتی برای حق جنگ مسلحانه می‌کنند؛ و الله دلِ گروهی را در مقابل آنان منحرف می‌کند و از آنان این گروه را روزی می‌دهد تا که قیامت بر پا گردد و وعده‌ی الهی محقق شود.

  • مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ، وَلَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. [۵]کسی که الله برایش خیر تصمیم می‌گیرد، در دین فقیهش می کند. و پیوسته و همیشه بخشی از مسلمانان بر اساس حق جنگ مسلحانه می‌کنند و تا روز قیامت بر مخالفین خویش غالب و چیره‌ هستند.

الان صرف نظر از فرقه های مختلف و متعدد، این بخش از مسلمین که از کانال الجماعة (حاکمیت بر دارالاسلام با رهبریت واحد)در حال جنگ مسلحانه با کفار هستند کدامها هستند؟ دقت کن رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[۶] یا «وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَى النَّاسِ»[۷] همیشه و پیوسته طائفه ای از امت من بر حق جنگ مسلحانه می کنند نبرد و تا روز قیامت آشکار و پیدا هستند. یعنی الان هم، اگر از یک کافر آمریکائی یا صهیونیست یا یکی از اعضای ناتو یا روسیه و چین و اتحادیه ی آفریقا و غیره بپرسی که چه کسی با شما جنگ مسلحانه می کند قطعاً این فرقه ی ناجیه را به شما نشان خواهد داد، هم امتها و جماعتهای موازی در سرزمینهای مختلف اسلامی[۸] چون کتائب ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه را که به دلایلی از الجماعة اصلی جدا مانده اند و هم مجاهدین الجماعة را. اینها بر کفار هم، آشکار و پیدا هستند چه برسد به مسلمین.

سبحان الله، رسول الله صلی الله علیه وسلم مشخصه ی این فرقه را در تمام این احادیث جنگ مسلحانه قرار داده است و نفرموده جهاد، تا الرویبضه و علمای سوء با تفسیر جهاد به جهاد علمی و اقتصادی و فرهنگی و ورزشی و هنری و تفریحی و دهها مورد دیگر که توسط این منحرفین تولید شده است مسلمین را از مفهوم اصلی احادیث منحرف نکنند.


[۱]– مسلم ۱۹۲۴

[۲]– مسلم ۱۹۲۲

[۳]– احمد ۱۹۹۳۴٫ تعليق شعيب الأرنؤوط: إسناده صحيح على شرط مسلم.

[۴]– نسائی ۳۵۶۱ آلبانی می‌گوید صحیح است.

[۵]– مسلم ۱۰۳۷

[۶]– مسلم (۱۹۲۳) و احمد (۱۵۱۲۷).

[۷]– مسلم ۱۰۳۷

[۸] ابن تیمیه، مجموع فتاوی ج ۲۸ ص ۵۳۱، ۵۳۲، ۵۵۲./ گروهی در شام، مصر و کشورهایی که در جهتِ آنان‌اند، در آن زمان مسلحانه از دین اسلام دفاع می‌کنند و ایشان حق‌دارترین مردم‌اند که شاملِ گروه پیروز «الطائفة المنصورة» باشند که، رسول الله از آن یاد کرده است…

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

ارائه دهنده : شیعه علی

عده ای بسیاری از احکام شرعی در فقه جعفری و اقوال صحیح ائمه را به خاطر حمل بر تقیه باطل اعلام کرده اند، از آن جمله روایتی است که طوسی از محمد باقر نقل کرده که او گفت: «پدرم در خانه اش برای نماز اذان گفت و در اذانش عبارت «الصلاة خیرٌ من النوم». «نماز بهتر از خواب است»بر زبان جاری ساخت. طوسی می‏گوید: این قول امام، بر تقیه حمل می‏شود، چون علمای امامیه بر عمل نکردن به آن، اتفاق نظر دارند[۱].

غلات زمانی که در برابر صراحت گوئی وتمام آنچه که از امامان بر خلاف دیدگاههای آنها صادر شده بود، آن را در قالب تقیه تفسیر کردند. از جمله لعن راویان غلات توسط ائمه را اینگونه تفسیر کرده‌اند که امام می‌خواسته است با این کار چشم سلطان را از وی دور كند تا آسيبى به او نرساند. و امثال این تفسیرها و به این شیوه عوام را تحت کنترل عقاید فاسد خود و برخلاف منهج ائمه ی جعفری نگه می داشتند.

در پیش گرفتن این ترفند ممکن است از طرف دشمنان اهل بیت و شیعیان امامی به عنوان ابزار و راهی جهت فرار از آراء ائمه ی امامی جعفری به کار برده شود. به همین دلیل تمام روایات صحیحی که با آراء و عقاید اهل بیت موافقت و سازگاری داشته و با اهداف آنها همخوانی ندارند را بر تقیه حمل نموده‌اند.

علاوه بر آن جهت فرار از تنگناهایی که به دلیل نقل روایات دروغین و نادرست از ائمه و تداوم این روند که مخالف مذهب صحیح ائمه بود به این ترفند پناه می بردند.

این دسته به وسیله «تقیه ی ساختگی و جعلی» شناخت چهره مذهب حق را بر پیروان خود از بین برده‌اند. و جهت ضربه زدن به ائمه و سمبلهای توحید در مذهب شیعه ی جعفری چنین می خواهند بگویند که گویا: « امام -با به کارگیری تقیه- خودش را حفظ نموده و دین را ضایع و تباه ساخته است»[۲].

در پیش گرفتن این رویه ی غلط و قرار دادن آن در منابع مورد استناد، ممکن است در آینده باعث تفرق و سرگردانی هائی در میان پیروان مخلص ائمه و فقه جعفری نیز گردد . دیده شده که فقهای شیعه ی جعفری در تعیین اینکه کدام یک از اقوال منسوب به امام از روی تقیه بوده و کدام یک، قول حقیقی امام بوده، در میان خود به شدت اختلاف نظر پیدا کرده اند.

جعفر شاخوری می‏گوید: «همانا ما علمای بزرگ شیعه را می‏بینیم که در تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک به خاطر بیان حکم واقعی از ائمه سر زده، اختلاف نظر دارند، … این آشفتگی در تعیین موارد تقیه منجر به اختلاف زیادی در فتوای علماء شده که این اختلاف بر اثر تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک از روی تقیه نبوده، ایجاد شده است»[۳].

امروزه که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان در کمال آزادی می توانند بر اساس عقاید خود عمل کنند لازم است در مساله ی تقیه نیز تجدید نظری داشته باشند و بر اساس برداشت بزرگان خود چون آیت الله خامنه ای به این مساله ی مهم نگاه کنند و از شیعیان انگلیسی پرهیز کنند تا به تدریج هم آلودگی های فکری و رفتاری خود را اصلاح کنند و هم مجدد تمدن نوین اسلامی در دارالاسلام ایران باشند.


[۱] تهذیب الأحکام: طوسی، ۱/۱۵۱٫

[۲] الشهادة الثالثة في الأذان، علاء الدین بصیر، نسخه خطی.

[۳] حرکیة العقل الاجتهادی لدی فقهاء الشیعة الإمامیة: جعفر شاخوری، ص۷۲-۷۵٫

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

ارائه دهنده : شیعه علی

عده ای از برادران غیر جعفری با استناد به شکل جعلی و تحریف شده تقیه در میان فرقه هائی از شیعه ی جعفری و با استناد به کسانی چون یوسف بحرانی که می‏گوید: «هیچ حکم از احکام یقینی و قطعی دین جز احکام اندکی معلوم و مشخص نیست، به خاطر اینکه احادیث دینی با روایات تقیه در آمیخته است»[۱]. به این نتیجه می رسند که فقه و مذهب جعفر صادق از بین رفته است .

در کنار این، بسیاری از عوام هنوز نمی دانند که تقیه برای حالات ضرورت و اضطرار آنهم در شرایط خاص خودش است و این روزها که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان می توانند آزادانه تمام عقاید شیعیان جعفری را بیان کنند و می توانند به تمام آنچه که معتقد هستند عمل کنند و اصلاً تقیه در معنای شرعی آن در عقاید و عمل به مذهب هیچ جایگاهی برایشان ندارد اما متأسفانه عده ای تقیه را با دروغگوئی به عنوان یک پدیده ی زشت و ضد اسلامی اشتباه گرفته اند به همین دلیل به سادگی با اطرافیان و سایر افراد جامعه دروغ می گویند و به این صفت زشت هم در میان سایر ملل و مذاهب شناخته شده اند.

با مطالعه نهج البلاغه و وقایع تاریخی این نكته كه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و… همیشه عقیده خود را صراحتا بیان می‌كرده‌اند بر همه آشكار می‌شود ضمن اینكه مسائلی مانند تقیه و توریه به صورت گسترده از زمان امام سجاد و امام محمد باقر در بین توده شیعه امامی برای حفظ عقاید و سلامت جان آنها مطرح و از جانب امامان تجویز گردید و علی با آن پیروان از جان گذشته و قوت بازو نیازی به ترس و تقیه نداشته‌اند. ایشان حتی برای پیروزی بر معاویه از صراحت لهجه خود در هیچ كدام از نامه‌ها اندكی كم نكردند.

شیعه ی جعفری امامی نیز در پیشبرد پروسه ی مبارزاتی خود در مقاطع مختلف تاریخ از «تقیه» همچون یک سلاح استفاده برده اند. در زمانها و مکانهائی خاص تقیه به حکم ضرورت و در راستای حفظ دین، جان، ناموس و… مانند نماز واجب شمرده شده است.

  • ابن بابویه قمی و دیگران از امام جعفر صادق روایت کرده‌اند که او گفت: «لو قلت أن تارك التقیة کتارك الصلاة لکنت صادقاً»[۲]. «اگر می‏گفتم که تارک تقیه همانند تارک نماز است، راست گفتم».
  • از امام باقر روایت است که می‏گوید: «إن تسعة أعشار الدین التقیة. ولا دین لـمن لا تقیة له»[۳]. «همانا نه دهم دین، تقیه است و هر کس تقیه نکند، بی‌دین است».

در صورت صحت این روایات، تنها الله متعال می داند که این امامان و پیروان آنها در چه ظروف و موقعیت اضطراری قرار گرفته اند که تا این حد به این مسأله جهت «حفظ دین» بهاء داده اند .

تقیه به حکم ضرورت است، و با برداشتن ضرورت، تقیه نیز برداشته می شود. اما ممکن است انسانهائی در موقعیتها و زمانها و مکانهای مختلفی قرار گرفته و به حکم ضرورت به تقیه پناه ببرند و این روند همچون سایر احکام شریعت تا ظهور مهدی[۴] و جدا شدن کامل صفوف ادامه داشته باشد “.

عده ای با برداشت غلط از این ابزار، آن را به گونه ارائه می دهند که تنها معنی دروغ گوئی و ریاکاری با همه از آن استباط می گردد. و دروغ گوئی را نیز بر همه ی مسلمین در هر رده ای که قرار گرفته باشند واجب می دانند. پیروی از این نسخه ی جعلی عملا به معنی کنار نهادن هدف و برنامه به نفع خواسته های ظالمین و ریاکاری در قبال مسلمین است .


[۱] الحدائق: یوسف بحرانی، ۱/۵٫

[۲] من لا یحضره الفقیه: ابن بابویه، ۲/۸۰٫

[۳] اصول الکافی: کلینی، ۲/۲۱۷٫

[۴]الإعتقادات: ابن بابویه قمی، صص۱۱۴-۱۱۵٫

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

ارائه دهنده : کوهسار مریوانی

در مریوان ما که یکی از شهرهای استان کُردستان ایران است یکی از برادران ما با نام مُلا عارف مشهور به محمد کردستانی به شیوه ای عجیب توسط یکی از نفوذی های دستگاه استخبارات و اطلاعات وابسته به آمریکا در کردستان عراق در منزل خودش به قتل رسید.

این عامل نفوذی سکولاریستها برای خودش ریش گذاشته بود و به سنتهای ریز شخصی هم خیلی حساس بود و به این شکل اعتماد برادرمان مُلا محمد کردستانی را به دست آورده بود و به عنوان مهمان وارد مزل او شده بود و در نهایت شبی در خواب با اسلحه داریا صدا خفه کن این برادر ما را به شهادت رساند. أحسبه کذلک والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا .

افراد دیگر در مریوان مثل کاک سعدی شیرزادی و کاک طیب و … هم توسط همین مزدوران دستگاههای استخباراتی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در کردستان عراق به قتل رسیدند.

از بدیهیات است که هر دولت برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی و داخلی به دستگاه استخبارات خود اهتمام می ورزد و علاوه بر تقویت آن در مقابل نفوذ مخالفین، خود سعی می کند به دولت های دیگر و تمامی اپوزیسیون‌ها نفوذ کند، و نفوذ استخباراتی متقابل بین آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشوری که بدون آمریکا، بلافاصله به تاریخ می پیوندد، مشهور است.

ما در دارالاسلام ایران چیزی برای پنهان کردن نداریم و همان چیزی که در جلسات خصوصی خود می گوئیم فرقی با آنچه در رسانه های عمومی می گوئیم ندارد اما بر برداران و خواهران ما لازم است در نزدیکی با افراد نهایت درایت و تحقیقات را به کار گیرند و تدابیر امنیتی جدی به کار گیرد، چون دشمن با تمام قدرت تلاش می کند نفوذی های خود را از همان ابتدای کار جای دهد تا با رشد آن بالا آمده و خود را به مرکز تصمیم گیری برسانند.

ما در اعتماد به نفوذی های هم زبان و هم مذهب خود که در باطن مرتدی سکولار و در ظاهری خود را خودی نشان داده اند بسیار صدمه دیده ایم.

در انتخاب خلیل و صدیق و دوستان صمیمی خود دقت داشته باشیم بخصوص ما که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستیم و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام داده ایم و از سوی دشمنان و دوستان جاهل مورد انواع اذیت و آزارهای جنگ روانی نیز قرار داریم.

اهل جماعت بودن نعمت است و فرقه بازی و گروه بازی و ضرار سازی عذاب است، عذابی که هم اکنون برای سرگردانان تبدیل به مُد شده است.

دشمن اصلی ما آمریکا و متحدین و مزدوران آنها هستند و بهترین حامی و پشتیبان ما هم جماعت حاکم بر دارالاسلام است از نفوذی های دشمن در هر لباس و زبان و مذهبی که هستند برحذرباشیم.

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

ارائه دهنده : کو هسار مریوانی

در مریوان ما که یکی از شهرهای استان کُردستان ایران است یکی از برادران ما با نام مُلا عارف مشهور به محمد کردستانی به شیوه ای عجیب توسط یکی از نفوذی های دستگاه استخبارات و اطلاعات وابسته به آمریکا در کردستان عراق در منزل خودش به قتل رسید.

این عامل نفوذی سکولاریستها برای خودش ریش گذاشته بود و به سنتهای ریز شخصی هم خیلی حساس بود و به این شکل اعتماد برادرمان مُلا محمد کردستانی را به دست آورده بود و به عنوان مهمان وارد مزل او شده بود و در نهایت شبی در خواب با اسلحه داریا صدا خفه کن این برادر ما را به شهادت رساند. أحسبه کذلک والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا .

افراد دیگر در مریوان مثل کاک سعدی شیرزادی و کاک طیب و … هم توسط همین مزدوران دستگاههای استخباراتی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در کردستان عراق به قتل رسیدند.

از بدیهیات است که هر دولت برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی و داخلی به دستگاه استخبارات خود اهتمام می ورزد و علاوه بر تقویت آن در مقابل نفوذ مخالفین، خود سعی می کند به دولت های دیگر و تمامی اپوزیسیون‌ها نفوذ کند، و نفوذ استخباراتی متقابل بین آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشوری که بدون آمریکا، بلافاصله به تاریخ می پیوندد، مشهور است.

ما در دارالاسلام ایران چیزی برای پنهان کردن نداریم و همان چیزی که در جلسات خصوصی خود می گوئیم فرقی با آنچه در رسانه های عمومی می گوئیم ندارد اما بر برداران و خواهران ما لازم است در نزدیکی با افراد نهایت درایت و تحقیقات را به کار گیرند و تدابیر امنیتی جدی به کار گیرد، چون دشمن با تمام قدرت تلاش می کند نفوذی های خود را از همان ابتدای کار جای دهد تا با رشد آن بالا آمده و خود را به مرکز تصمیم گیری برسانند.

ما در اعتماد به نفوذی های هم زبان و هم مذهب خود که در باطن مرتدی سکولار و در ظاهری خود را خودی نشان داده اند بسیار صدمه دیده ایم.

در انتخاب خلیل و صدیق و دوستان صمیمی خود دقت داشته باشیم بخصوص ما که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستیم و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام داده ایم و از سوی دشمنان و دوستان جاهل مورد انواع اذیت و آزارهای جنگ روانی نیز قرار داریم.

اهل جماعت بودن نعمت است و فرقه بازی و گروه بازی و ضرار سازی عذاب است، عذابی که هم اکنون برای سرگردانان تبدیل به مُد شده است.

دشمن اصلی ما آمریکا و متحدین و مزدوران آنها هستند و بهترین حامی و پشتیبان ما هم جماعت حاکم بر دارالاسلام است از نفوذی های دشمن در هر لباس و زبان و مذهبی که هستند برحذرباشیم.

اتحاد سنی های آمریکائی و شیعیان لندنی در سوریه

اتحاد سنی های آمریکائی و شیعیان لندنی در سوریه

اتحاد سنی های آمریکائی و شیعیان لندنی در سوریه

ارائه دهنده : ابو اسامه بلخی

سنی آمریکائی یا همان اسلام آمریکائی، معجونی از اسلام و لیبرالیسم است که در راستای اهداف آمریکا و متحدینش در حرکت است.

این معجون، در مسائل فردی و شخصی مسلمین را آزاد می گذارد، و در بسیاری موارد زمینه را برای مشغول کردن مسلمین به مسلمین بر سر مسائل اختلافی فراهم می کند اما به مسلمین اجازه نمی دهد که در مسائل مهمی چون حاکمیت و اجرای قوانین شریعت الله و جهاد با اشغالگران صحبتی داشته باشند.

این اسلام آمریکائی در دو شکل خودش را نشان داده است:

  1. سلفیت آل سعود
  2. اخوان الشیاطین ( شاخه انحرافی و سکولار زده و لیبرال جریان مبارک اخوان المسلمین)

هم اکنون این اسلام آمریکائی بر سوریه حاکم شده است.

تشیع انگلیسی هم که در امثال صادق شیرازی و یاسر الخبیث و شیطان یاری و دهها شبکه ی ماهواره ای متعلق به اینها خودش را نشان داده است، همان شیعیان غلاتی هستند که مورد نفرین ائمه ی بزرگوار شیعه و بزرگان اهل علم شیعه بوده اند که امروزه همان نقش سنی های آمریکائی را برای انگلیس و آمریکا بازی می کنند.

یعنی این شیعیان انگلیسی هم بزرگترین شگردشان ۱- دامن زدن به خرافات میان تشیع و۲- تولید جنگ مذهبی با سنی ها و ۳- سازگار شدن با تمام کفار انگلیسی و آمریکائی و غیره و ۴- دشمنی با تمام کسانی است که با این کفار در حال جنگ باشند چه ایران شیعه مذهب باشد یا هر گروه سنی مذهبی.

نکته ی جالب این است زمانی که سنی های آمریکائی بر دمشق و بخشهای زیادی از آن تسلط پیدا کردند به جاهایی چون مزار سیده زینب رضی الله عنها صدمه ای نزدند اما در عوض مدیریت این اماکن را به شیعیان انگلیسی سپردند که مهمترین افتخاراین شیعیان انگلیسی ضد سنّی بودن و لعن و نفرین فرستادن بر ناموس پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابه گرامی است.

این ارتباط و همکاری شیعیان لندنی با سنی های آمریکائی برای مومنین صادق اهل دعوت و جهاد خبر از یک توطئه می دهد، توطئه ای آشکار بر علیه منهج صحیح اسلامی و مومنین اهل دعوت و جهاد.

در جهاد به همراه اهل جماعت عقب نمان

در جهاد به همراه اهل جماعت عقب نمان

در جهاد به همراه اهل جماعت عقب نمان

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

جهاد به عنوان اوج قله و بلندای اسلام بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن فریضه ای است که به دفاع از قوانین شریعت الله و دارالاسلام و جماعت و اهل آن و سایر مومنین و همچنین برای آزاد سازی سرزمینهای تحت اشغال کفار به عنوان تنها ابزار معرفی شده است.

این یک قاعده ی کلی است که هر گاه قانون شریعت الله بیان شده است دسته ای از کفار در برابر آن قرار گرفته اند و می خواهند مانع آن شوند که دین خدای متعال برای رهایی انسانها از بندگی بندگان و بازگرداندن آنها به بندگی خدای یکتا گام بردارد، اینجاست که این کفار یا باید با قهر الله مثل طوفان و باد و رعد و برق و سیل و غیره نابود شوند یا با قهر و خشونت مومنین با جهاد فی سبیل الله تا راه طاغوت را مسدود کرد و دین خداوند متعال برای رهایی همه بشریت در سراسر زمین حرکت کند و حق به راه خود ادامه دهد.

تا زمانی که در زمین کفر است و تا زمانی که در زمین باطل است و مادامی که در زمین عبادت برای غیر خدا انجام میگیرد که کرامت انسان را ذلیل می کند، جهاد فی سبیل الله ادامه دارد و این «جهاد» بیعتی بر ذمه‌ی هر مؤمنی است که واجب است به آن وفا کند. مَن ماتَ ولَمْ يَغْزُ، ولَمْ يُحَدِّثْ به نَفْسَهُ، ماتَ علَى شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ.(مسلم۱۹۱۰) کسی که بمیرد و جهاد نکند و نیت انجام آنرا نداشته باشد بر شعبه‌ای از نفاق مرده است.

اما جهاد فی سبیل الله صرفاً خیزشی برای جنگ و درگیری نیست، بلکه قله‌ایست بر پایه ایمان که نمایانگر احساسات و شعائر و اخلاق و اعمال فرد است.

مؤمنانی که خداوند متعال با آنها عهد بسته است، کسانی که حقیقت ایمان در انها نماینگر است، این گروه، مؤمنانی هستند که خداوند با آنها بیعت کرده است و اینها خصوصیات و ممیزات آنهاست، اینها گروهی از مؤمنانی هستند که خداوند متعال به آنها وعده‌ی بهشت داده و جان و مال آنها را خریده تا همراه سنت جاریه الله تعالی گام بردارند.

جهاد در راه خدا در حقیقت برای اعلای کلام الله است : مَن قَاتَلَ، لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هي العُلْيَا، فَهو في سَبيلِ اللَّهِ (۳۱۲۶) که این راه از دوحال خارج نیست؛ یا کشتنِ دشمنان خدای متعال، کسانی که با او جل‌جلاله مخالفت می‌کنند و یا شهادت، پس ای برادران عجله کنید، از قافله مجاهدین عقب نمانید.

جهاد آسان نیست، ای برادران قدر مجاهدین را بدانید، جهاد یک عمل دشوار است، در این راه تکالیف و سختی ها را تحمل نمودن، قربانی دادن با جان و مال و نیاز به خارج شدن از خانه و کاشانه می باشد، پس تنها شخصی می تواند چنین عبادتی را انجام دهد که بر دین الله متعال با اخلاص ایمان داشته باشد و در مقابل دنیا، آخرت را برگزیند و بر الله متعال کاملا اعتماد داشته باشد بنابراین ای جوانان مومن: تحت پرچم جماعت و دارالاسلام ایران و یا تحت پرچم جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران به میادین جهاد بشتابید و اگر خود نمی توانید خارج شوید در مناطق خود به مجاهدین با اموال و زبان و تبلیغ رسانه ای خود کمک کنید .

این تنها راه انتخاب برای عزت و سرافرازی و دوری از ذلت و عذاب تفرق و اهل تفرق است.

آنچه امثال شیخ ایمن الظواهری به آن نرسیدند

آنچه امثال شیخ ایمن الظواهری به آن نرسیدند

آنچه امثال شیخ ایمن الظواهری به آن نرسیدند

ارايه دهنده : عبدالقادر سمرقندی قندی

نکته ی ساده اما مهم و اساسی که بسیاری از اهل دعوت و جهاد به آن نرسیده اند پیام این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» با جماعت مسلمین و امام آنها باش و در عین حال امر می کند اگر جماعت مسلمین یعنی حاکمیت بر دارالاسلام و رهبر واحد این دارالاسلام وجود نداشت «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن.

این فرقه ها چون به دلایل کاملا مشخص و ناشی از فرقه گرائی و مذهب گرائی تمایلی به پیوستن به جماعت و دارالاسلام مسلمین و امام و رهبر آن ندارند اسم فرقه ی خود را گذاشته اند جماعت و بعد دهها فرقه به وجود می آیند و همه اسم خودشان را گذاشته اند جماعت و… و همه نیز شکست می خورند چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۲] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب. عذابی که الله تعالی آنرا در ردیف عذابهای آسمانی و زمینی مثل زلزله نام برده است و می فرماید: ‏ قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ ‏(انعام/۶۵) بگو : الله می‌تواند که عذاب بزرگی از بالای سرتان و یا از زیر پاهایتان بر شما بگمارد و یا شما را دسته‌دسته و پراکنده کند و برخی از شما را به جان برخی دیگر اندازد و گرفتار همدیگر سازد و عذاب و تندی بعضی را به بعضی دیگرتان بچشاند. نگاه کن که چگونه آیات را بیان و روشن می‌گردانیم تا بلکه بفهمند.‏

این واقعیتی است که از ما می خواهد بر اساس شریعت اعمال خود را سازماندهی کرد.

شیخ ایمن الظواهری تقبله الله می گوید: من واقعیت را همانطور که می بینیم می خوانم، چگونه از این مخمصه رهایی یابیم؟ یکی از دلایل شکست انقلاب های موسوم به بهار عربی، نادیده گرفتن این حقیقت می باشد که راه طولانی و دشوار است و همزیستی با باطل و طاغوت شایسته نیست، این راه نیاز به فداکاری های عظیم دارد و باید برای هجرت و آزار و اذیت، کشتار و اسارت ها آماده شد، راه پیروزی راه آن جماعت هایی نیست که فرزندانشان را برای لذت بردن از وظایف و سود با جنبه های دینداری در تفاهم و صلح با طواغیت ظالم تربیت می کنند، آن “گروه‌هایی” که جوانان خود را به این باور پرورش دادند که از طریق همزیستی با طواغیت و کار کردن بر اساس (قانون اساسی، قوانین، و سازمان‌های امنیتی آنها) از اسلام حمایت کنند .

متأسفانه این جماعات و انقلاب ها، شکست و ناتوانی روش‌های خود را در دفاع و مقاومت در برابر باطل و ضلالت و جنایات طواغیت آشکار کردند و جماعت‌هایی که جوانان خود را بر عدم براءت و بیزاری از طواغیت تربیت کردند، به زودی خسارت دین و دنیا آنها را در خواهد گرفت .”

شیخ ایمن الظواهری در مورد اهل تفرق و فرقه بازها صحبت می کند و آنها را نقد می کند ای کاش اهل جماعت می شد و مثل جهاد اسلامی فلسطین و حماس و… جهاد خود را به پیش می برد و اینگونه خودش هم اسباب بازی دست دیگران نمی شود.

عزت مسلم و جوانمردی عرب و یقین مجاهد فی سبیل الله … کلماتی که نیاز به عمل دارند، ای اهل جماعت، قوی باشید که باذن الله الواحد الاحد، با آمریکا و صهیونیستها و متحدینشان نبردی چون حطین و عین جالوت در پیش داریم …


[۱] متفق علیه / البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

[۲] مسند أحمد، 4/ 278 مسند الكوفيين بقية حديث النعمان بن بشير (حديث رقم: ۱۹۳۵۱ )/ الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷

دستگیری ماموستا سید محمد محمدی میراولی توسط نیروهای امنیتی ایران و غوغاسالاری رسانه ای

دستگیری ماموستا سید محمد محمدی میراولی توسط نیروهای امنیتی ایران و غوغاسالاری رسانه ای

دستگیری ماموستا سید محمد محمدی میراولی توسط نیروهای امنیتی ایران و غوغاسالاری رسانه ای

ارائه دهنده : کاکا بختیار {صقز

ماموستا سید محمد محمدی میراولی اهل روستای میراولی و امام جمعه و جماعت سابق مسجد عمر بن خطاب (رض) تازه‌آباد سریاس پاوه روز سه‌شنبه ٤ دی‌ماه ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی کشور بازداشت شد و دیدیم که تمام رسانه های مجازی سکولار و شبکه های معلوم الحالی چون کلمه و غیره شروع کردند به سرو صدا که یک ماموستای اهل سنت به خاطر مخالفت با تشیع و نقد حاکمیت دستگیر شده است و…!

قبل از هر چیزی لازم است بدانیم که این ماموستا دارای چه منهجی است:

ماموستا محمدی میراولی به عنوان معرفی خود در کانال رسانه ایش می گوید: ما غیر از اخبرنا و حدثنا چیز دیگری نمیدانیم و نمیخوانیم و نمیخواهیم و نمیگوییم و همین برای ما بس است . ان شاء الله.

اما همین ماموستا:

  • در دی ماه ۱۴۰۱ش اغتشاشات جبهه ی «زن، هرزگی، فاحشگی» را به همراه چند ماموستای دیگر «اعتراضات شرعی و قانونی ملت ایران» معرفی می کند؛ در حالی که برای همه روشن و واضح و اشکار است که این اغتشاشات توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی سازماندهی و مدیریت می شد و برای جامعه ای سکولار دست به اغتشاش در ایران زده بودند که در این اغتشاشات دارودسته ی منافقین داخلی هم نفاق خود را آشکار کرده و بسیاری از مومنین جاهل را با خود همراه کرده بودند.

آیا هم جبهه ای شدن با کفار جهانی و مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین داخلی جهت تشکیل حکومتی سکولار وحمایت از اغتشاشگران اهل فتنه در «اخبرنا و حدثنا» آمده است؟

  • امام ابوحنیفه را به سبک پیروان فرقه باز حنبلی مذهب کلا جزو مرجئه و اهل رای و خارج از اهل سنت و جماعت معرفی می کند و می گوید: مذاهب معتبر نزد ما فقط سه مذهب حنابله، مالیکه و شوافع است و در اصول وفروع از احمد ن حنبل و متقدمین حنابله تقلید می کنیم
  • قول امام احمد بن حنبل را می آورد که تمام جهمی ها علی التعیین کافر هستند و بعد، مجاهدین حنفی مذهب طالبان را «افیونی های جهمی ماتریدی زندیق» معرفی می کند و به این شکل علی التعیین تمام طالبان را تکفیر می کند
  • می گوید: لعنت الله و رسول و ملائکه و جن و انس بر سلفیت معاصر با تمام طیفهایش و بر تک تک امیران و سربازان جماعات جهادی بلاء استثناء، الله رویشان را سیاه و رسوای دنیا و آخرتشان گرداند که چگونه با منهجی فاسد با روحیه و احساسات و حماسه اینهمه جوان بازی کردند و به کشتنشان دادند.

قصد پاسخ به دیدگاههای این شخص را ندارم اما لازم است بدانید: بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی اگر کفار سرزمین مسلمین را اشغال کنند جهاد بر آنها و در صورت ناتوان بودن آنها به صورت دایره وار بر تمام مومنین فرض عین می شود مثل نماز. آیا قرنهاست و همین الان کفار سرزمنیهای مسلمین را اشغال نکرده اند؟ چگونه بر تک تک امیران و سربازان جماعتهای جهادی بلاء استثناء لعنت میفرستد و…؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ، وَلَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. [۱]کسی که الله برایش خیر تصمیم می‌گیرد، در دین فقیه و صاحب درک و فهمش می کند. و پیوسته و همیشه بخشی از مسلمانان بر اساس حق جنگ مسلحانه می‌کنند و تا روز قیامت بر مخالفین خویش غالب و چیره‌ هستند.

این شخص مشخص کند الان این بخش از مومنین مجاهد مسلح کدامها هستند؟ چون قطعا همیشه و پیوسته تا روز قیامت هستند و الله هم اینها را دوست دارد چون می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف/۴) آیا لعنت کردن کسانی که الله آنها را دوست دارد بدون مجازات می ماند؟

جالب است بدانید این شخص که اینگونه جاهلانه به ائمه و مجاهدین و منهج اهل سنت و جماعت می تازد و علی التعیین طالبان را تکفیر می کند و…. حتی یک نقد هم در مورد احزاب سکولار و کافر ندارد و جالبتر اینکه حتی یک نقد هم در مورد تشیع و حکومت ایران هم ندارد و اینجاست که متوجه می شویم که علت دستگیر شدن این شخص تکفیری نه نقد تشیع است نه نقد امور حکومتی ایران بلکه ذات تکفیری بودن این شخص عامل دستگیری او شده است.

[۱]– مسلم ۱۰۳۷

پیوستها:

انقلابیون یمن «سوریهٔ جولانی» را ضرب المثل «ذلیلی و مزدوری» کردند

انقلابیون یمن «سوریهٔ جولانی» را ضرب المثل «ذلیلی و مزدوری» کردند

انقلابیون یمن «سوریهٔ جولانی» را ضرب المثل «ذلیلی و مزدوری» کردند

ارائه دهنده : عبدالقادر سمرقندی

اگر دست و پا زدنهای شکست خورده های روحی طرفدار جولانی در فضای مجازی را می بینیم که با عذرتراشی ها و حکمت تراشی های بدتر از گناه در حال ماست مالی کردن انحرافات و خیانتهای جولانی نست به اهداف جهاد سوریه و سکوت در برابر اشغالگری های آشکار آمریکا و ترکیه و صهیونیستها در سرزمین سوریه و چرخش آشکار جولانی به سمت لیبرالیسم غربی به جای تشکیل حاکمیتی اسلامی هستیم، اما خارج از این منظومه ی خیالی، جهانیان با چهره ی واقعی جولانی آشنا شده اند و جولانی و گروهش بدون شک اعتباری نزد اهل دعوت و جهاد راستین ندارند.

اهل دعوت و جهاد راستین بیشتر از ۱۲ سال است که به صورت مستمر اعلام کرده است که جولانی فی سبیل آمریکا و ناتو در حال جنگ است نه فی سبیل الله؛ و کسانی چون شیخ ابومحمد المقدسی هم بارها شهادت داد که جولانی جاسوس ترکیه است و جهت مصالح ترکیه و اسرائیل فعالیت می کند.

امروز این واقعیت برای کم هوشها نیز آشکار شده است.

حزام الاسد، از اعضای دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن یکی از چهره های معروف خارج از مذاهب اربعه است که آشکارا جولانی و سوریه ی تحت فرمان او را ضرب المثل ذلیلی و خواری و شکست و زبونی نشان داد.

حزام الاسد چند روز پیش خطاب به نتانیاهو در حساب کاربری خود در ایکس نوشته بود: تا زمانی که تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه متوقف نشود، عملیات ما متوقف نخواهد شد. وی در ادامه افزود: نتانیاهو خواهد دانست که رؤیای خاورمیانه جدید چیزی جز تهدید برای او رژیم صهیونیستی نیست.

ما در نبردی گسترده و همه جانبه در تقابل با رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس هستیم و گزینه‌های بسیاری را در اختیار داریم .دشمن صهیونیستی باید منتظر پاسخ ما به تجاوز علیه یمن و البته با شدت قوی‌تر باشد.

این شخصیت انقلابی یمن در تازه ترین پیام خود می گوید: دشمن اسرائیلی باید بفهمد که «یمن»، «سوریهٔ جولانی» نیست!

این یک واقعیت است و کسی که حتی مسلمان هم نباشد اما مردم و وطنش را دوست داشته باشد می داند که جولانی در چه جایگاه ذلیلانه و خائنانه ای قرار گرفته است که تنها نظاره گر نابودی زیر ساختهای کشورش و نظاره گر اشغالگری های خارجی هاست.

جماعت زرقاوی (داعش) در برابر منهج القاعده

جماعت زرقاوی (داعش) در برابر منهج القاعده

جماعت زرقاوی (داعش) در برابر منهج القاعده

به قلم: محمد عثمان

اسامه بن لادن که ادامه دهنده مسیر اخوان المسلمین با تفکرات سید قطب است از سوی تمام فرقه های جهادی مورد توجه است که یکی از آنها فرقه ی نجدی دوله است، اما لازم است بدانیم که این فرقه واقعاً در همان مسیر شیخ اسامه درحرکت است؟

شیخ اسامه بن لادن تقبله الله می گوید: فلابد من مراعاة الدقة في الكلمات والإصدارات حتى لا نثبت في أذهان المسلمين بعض ما اتهمنا الأعداء به من أننا متوحشون مستبدون نستلذ بسفك الدماء (توجیهات لترشید العمل الاعلامی) ما مجاهدان باید در گفته ها و بیانات و کلیپ هایی که صادر می کنیم نهایت دقت را به خرج دهیم تا آنچه را که دشمنان ما را به آن متهم می کنند در ذهن مسلمانان به ثبوت نرسد که ما خود رای و مستبد و وحشی هستیم و از ریختن خون لذت می بریم.

اما در اعلامی جماعت دوله (داعش) ذبح و تشدد و خونریزی و نهایت استبداد وحشی گری است که کفار از ان می توانند سو استفاده کنند و جنون و وحشی گری موج میزند و در اعلامی دوله هیچ ملاحظه ای وجود ندارد.

شیخ عطیه الله تقبله الله می فرماید:نؤكِّدُ على تبرُّئنا الكاملِ مِن أيِّ عملياتٍ تستهدفُ المسلمينَ سواءٌ في مساجدِهم أو أسواقِهم وطرقاتِهم أو تجمّعاتِهم, وأنّ تنظيمَ قاعدةِ الجهادِ مُمثّلاً في قيادتِه وعبرَ بياناتِه وعبرَ متحدثيه قد أكّدَ هذا الأمرَ مِرارًا, وبيّنّا هذا الأمرَ من منهجنا وطريقِنا ودعوتِنا . ما برائت خود از هر عملیاتی که مسلمین را هدف قرار می‌دهد اعلام می‌کنیم و عملیات در مساجد مسلمین، بازارها، راه‌ها و تجمعات آنها تفاوتی ندارد … این است منهج ما، این است طریق و دعوت ما…

شیخ عطیه الله اللیبی به این موضوع تاکید می کند ، وی فردی است که مورد تایید شیخ اسامه رحمه الله است، همین بیانات رسا را شیخ اسامه تقبله الله چندین بار انجام داده اند، و حتی شیخ ایمن ظواهری نامه به ابومصعب زرقاوی می نویسد و از انفجار و قتال در مساجد و بازارها نهی می کند، قطعا آن انامه مورد تایید شیخ اسامه بوده است، زیرا در آن زمان شیخ ایمن نائب شیخ اسامه بوده و به دستور وی این کار را کرده است.

حال فرقه نجدی دوله را با منهج اصیل جهاد اسلامی و سفارش بزرگان قیاس کنیم:

  • انفجارها در مساجد از طرف فرقه نجدی دوله قابل شمارش نیست، انقدری که فرقه نجدی دوله مساجد را از بین برد ، اسرائیل و آمریکا از بین نبرده است!!
  • انفجارها در بازارهای مسلمین توسط فرقه نجدی دوله قابل شمارش نیست ، همان مسیر زرقاوی را ادامه داده اند و هزاران مسلمان با این عملیات ها جان خود را از دست داده اند، به راستی این خدمتی بس عظیم به آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی و محلی نیست؟! این اقدامات بی شک در مسیر خشنودی آمریکا و طواغیت است، چه کافری بدش بیاید که یک احمق جاهل مسجدی از مساجد مسلمین را منفجر کند؟

این مسیری که فرقه دوله آن را طی می کند در واقع همان مسیری است که ابومصعب زرقاوی نشان داده است و مناسب این است که بگوئیم جماعت زرقاوی نه دوله (داعش).

صحیفه ای غیر از قرآن

صحیفه ای غیر از قرآن

صحیفه ای غیر از قرآن

ارائه دهنده : محمد عثمان

عده ای بر این باور شدند که به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم صحیفه ای غیر از قرآن داده شده است و غلات(منافقین داخلی) نیز از این مسأله همچون سایر مسائل سوء استفاده های خود را جهت بی اعتبار کردن قرآن در میان مسلمین نمودند و از خود شروع به یاوه گوئی و دریده گوئی های رایج غلات نمودند .

در زیر به روایتهائی اشاره می شود که نشان می دهد ریشه ی این نگرش نیز به همان منابع فرق معروف به اهل سنت بر می گردد که مورد سوء استفاده قرار گرفته است. در زیر به چند روایت از این منابع اشاره می شود:

۱- «عن أبي جحيفة قال: سَأَلْتُ عَلِيًّا هَلْ عِنْدَكُمْ شَىْءٌ مَا لَيْسَ فِى الْقُرْآنِ وَقَالَ مَرَّةً مَا لَيْسَ عِنْدَ النَّاسِ فَقَالَ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ مَا عِنْدَنَا إِلاَّ مَا فِى الْقُرْآنِ ، إِلاَّ فَهْمًا يُعْطَى رَجُلٌ فِى كِتَابِهِ ، وَمَا فِى الصَّحِيفَةِ . قُلْتُ وَمَا فِى الصَّحِيفَةِ قَالَ الْعَقْلُ، وَفِكَاكُ الأَسِيرِ، وَأَنْ لاَ يُقْتَلَ مُسْلِمٌ بِكَافِرٍ». «از ابو جحیفه روایت است كه من از علی پرسیدم: آیا نزد شما چیزی هست كه در قرآن وجود نداشته باشد؟ فرمود: قسم به آن ذاتی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، نزد ما چیزی علاوه بر آنكه در قرآن نوشته شده وجود ندارد مگر اینكه كسی درک و فهمی موهبی در كتاب الله داشته باشد و آنچه در صحیفه نوشته شده. عرض كردم: در صحیفه چه نوشته شده؟ علی گفت؟ دیه، آزادی زندانیان، احكام قتل نكردن مسلمان در برابر كافر و غیره»[۱].

۲- «عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ : هَلْ خَصَّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ بِشَيْءٍ ؟ فَقَالَ: مَا خَصَّنَا رَسُولُ اللَّهِ بِشَيْءٍ لَمْ يَعُمَّ بِهِ النَّاسَ إِلَّا مَا فِي قِرَابِ سَيْفِي، فَأَخْرَجَ صَحِيفَةً فِيهَا: لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَيَّرَ مَنَارَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَهُ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ آوَى مُحْدِثًا». «از ابو طفیل روایت است كه ازعلی پرسیده شد: آیا رسول الله چیزی مخصوص، به شما داده‌اند؟ فرمود: ایشان به ما چیز مخصوصی كه به عموم مردم نداده باشند ندادند جز آنچه در نیام شمشیرم است. سپس صحیفه‌ای از آن بیرون آورد كه نوشته بود: لعنت خداست بر كسی كه برای غیر الله ذبح كند و لعنت خداست بر آن شخصی كه نشانه‌های زمین را بدزدد – مطابق با روایت دیگر بر آن شخصی كه نشانه‌های زمین را تغییر دهد – و خدا لعنت كندكسی را كه به والدینش را لعنت فرستد و لعنت خدا بر آن كسی كه مجرمی را پناه دهد»[۲].

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ عَبْدًا مَأْمُورًا مَا اخْتَصَّنَا دُونَ النَّاسِ بِشَىْءٍ إِلاَّ بِثَلاَثٍ أَمَرَنَا أَنْ نُسْبِغَ الْوُضُوءَ وَأَنْ لاَ نَأْكُلَ الصَّدَقَةَ وَأَنْ لاَ نُنْزِىَ حِمَارًا عَلَى فَرَسٍ».«از حضرت عبدالله بن عباس ب روایت است كه رسول الله ص بنده‌ای بودند مأمور؛ به ایشان دستور داده شده بود (تمام احكام دین را به مردم ابلاغ نمایند) كه در هیچ چیزی نسبت به عموم مردم قائل به خصوصیت ما (اهل بیت) نشوند مگر در سه مورد:(۱) به ما دستور داده شد كه بطور كامل و به نحو احسن وضو بگیریم (۲). مال صدقه نخوریم (۳). خر را (برای جفتگیری) بر اسب ماده سوار نكنیم»[۳].

منابع ذکر کرده اند که این صحیفه امام علی علیه السلام همچون سایر صحف مجموعه‌ای از احادیث نبوی بود. چنانكه «الصحيفة الصادق» عبدالله بن عمرو بن العاص، «صحیفه جابر» جابر بن عبدالله مجموعه‌هایی از احادیث نبوی بودند و در صحیفه ی امام علی فدیه، قصاص، حقوق ذمیان، ولاء و معاهدات درج شده بود. طبق رأی برخی از محققین، امام علی در این صحیفه خویش، دستور مدینه و خطبه حجة الوداع را هم محفوظ نگه داشته بود.

شش جا در صحیح بخاری ذكر صحیفه علی به میان آمده است و در هر جا وضاحت شده كه این، مجموعه‌ای از احادیث نبوی بود. به عنوان مثال در این کتاب آمده است: «ما عندنا شئ إلا كتاب الله وهذه الصحيفة عن النبي ».[۴] یعنی: «پیش ما هیچی نیست جز كتاب الله (قرآن) و صحیفه‌ای كه از رسول الله صلی الله علیه وسلم منقول است».


[۱]بخارى به حواله مشكوة، مرقات المفاتيح ۷: ۵۶ تا ۵۷

[۲] صحیح مسلم به حواله مرقات شرح مشكوة: ۸/۱۱۲

[۳]ترمذی، نسائی به حواله مرقات شرح مشكوة: ۷/۳۲۳

[۴] بخاری. كتاب الجهاد ۱/۴۵۱

جهاد با نفس و مجاهد در میدان

جهاد با نفس و مجاهد در میدان

جهاد با نفس و مجاهد در میدان

ارائه دهنده : طلحه مبارز

افراد زیادی وجود دارند که توانائی دارند و می توانند اما حاضر نیستند چند روز از وقت کاری خود را به الله بدهند و در میان ملت خود به دعوت و تبلیغ در یکی از مساجد یا در اماکن عمومی و روستاهای مجاور یا دور دست بروند آنوقت به چند کلاس شب نشینی مانند دلخوش کرده اند و اسم این کار حداقلی را نیز گذاشته اند تزکیه و می گویند جهاد با نفس بزرگترین جهاد است!

اگر انسانی میخواهد جهاد با نفس بکند بزرگترین جهاد با نفس همین است که با علمی از قرآن و احادیث صحیح در حد حتی کفر به طاغوت و سپس ایمان به الله و تنها یک آیه و حدیث دارد بیاید روبروی دشمن سکولار و فرهنگ فاسد سکولاریستی در فضای حقیقی زندگی در خانواده و روستاها و محله ها و شهرها و جامعه بایستد.

حتی آن قرآنی که در خانه میخوانی بیا همان را در یک مسیر دعوت در یک روستا و محله و مسجد دیگر بخوان و فرقش را متوجه شو.

اگر واقعا جهاد با نفس میکنید!

تو همان اذکاری که در خوانه میخوانی بیا اینجا بخوان، این است جهاد با نفس!

با انسان منحرف سکولار و سکولار زده با افکار آلوده و با دهها نوع بیمار عقیدتی و فکری سروکار دارید که تنها با یک کفر به طاغوتی که به آنها آموزش داده شود به مسیر صحیح برمی گردند و تو این را می دانی و نیاز به تجربه داری.

زمانیکه کل این سختی ها را تحمل کنی !… وزمانیکه تو در اینجا تنها به آموزش آن چند مطلب ساده اما اساسی که یادگرفتی می پردازی و جاهلیت را با پوست و استخوان لمس می کنی و ثابت قدم می مانی واقعا جهاد با نفس کردی.

چون جهاد با نفس این هست که تو خواهشات نفسانیت را بر عکس بکنی یعنی برعکس خواهشات نفست انجام بدهید.

در این لحظه تو جهاد با نفست کردی!…

خواهش نفسانی تو به تو می گوید در منزلت بنشین و دییگران را نسبت به خودت بدبین نکن و زندگی راحتی داشته باش و…

اما تزکیه به تو می گوید همچون رسول الله صلی الله علیه وسلم و همچون اصحاب رسول الله و همچون امام شافعی و حنبل و … باش و در حرکت و زنده بودن .

مولوی امیرخان متقی، وزیر امور خارجه امارت اسلامی افغانستان، با اسعد حسن الشیبانی، وزیر امور خارجه دو

مولوی امیرخان متقی، وزیر امور خارجه امارت اسلامی افغانستان، با اسعد حسن الشیبانی، وزیر امور خارجه دولت انتقالی سوریه، تلفنی گفت‌وگو کرد.

در این مکالمه، وزیر امور خارجه افغانستان در آغاز پیروزی دولت انتقالی سوریه را تبریک گفت و برای موفقیت حکومت جدید آرزوی توفیق کرد. همچنین، مولوی امیرخان متقی انتصاب اسعد حسن الشیبانی به عنوان وزیر امور خارجه را تبریک گفته و برای وی مأموریتی موفقیت‌آمیز آرزو کرد.

مولوی امیرخان متقی در ادامه مواضع دولت سوریه در زمینه عفو عمومی و حکومت‌داری مطلوب را ستود و ابراز امیدواری کرد که افغانستان و سوریه بتوانند روابط دیپلماتیک منظم و مؤثری برقرار کنند. وی با اشاره به تجربه‌های مردم افغانستان از پنج دهه دشواری، تأکید کرد که افغان‌ها وضعیت کنونی سوریه را به خوبی درک می‌کنند.

در مقابل، وزیر امور خارجه سوریه ضمن قدردانی از این تماس، مبارزه بیست‌ساله مردم افغانستان علیه اشغال را تجربه‌ای مهم دانست که می‌تواند برای دیگر ملت‌ها الهام‌بخش باشد. وی همچنین به سختی‌های پنجاه‌ساله مردم سوریه اشاره کرد و تصریح نمود که هنوز چالش‌های بسیاری از رژیم پیشین بر جا مانده است.

اسعد حسن الشیبانی در پایان ابراز امیدواری کرد که روابط میان دو کشور گسترش یابد و هیأت‌های دو طرف ملاقات‌های رسمی داشته باشند.

اعلامیه امارت اسلامی در پیوند به ششم جدی سالروز تجاوز اتحاد شوروی سابق

بسم الله الرحمن الرحیم
چهل و پنج سال قبل از امروز در ششم جدی سال ۱۳۵۸ قشون سرخ شوروی سابق به همراهی چند تن از دست نشاندگان شان بالای افغانستان تجاوز نمودند.
این زمانی بود که همه چیز از جمله دین، آزادی، آبادی و امنیت اجتماعی افغان ها به خطر و تهدید مواجه گردیدند.
الحمدلله ملت شجاع افغان در برابر این تجاوز آرام ننشستند، بلکه با یک صدا، اتحاد و دلیری در مقابل قشون سرخ ایستادگی کردند و سر، مال و همه چیز خود را در راه جهاد فدا نمودند.
در نتیجهء قربانی ها، هجرت ها، شهادت ها و خستگی های جهاد، افغان ها به نصرت الله جل جلاله، بعد از ۹ سال، روزی فرارسید که قشون مغرور سرخ، با ذلت در افغانستان شکست خوردند و با سر افگندگی از افغانستان فرار کردند.
این جریان ثابت ساخت که افغان ها مردم دین دوست می باشند، آزادی و استقلال برای شان ارزش دارد و در دفاع از عقیده خود، از همه‌چیز می گذرند.
این امت پرافتخار، همیشه این گونه سربلند، متحد و استوار بر دین خود خواهند ماند. ان‌شاءالله تعالی
امارت اسلامی تجاوز اتحاد شوروی سابق در ششم جدی را محکوم می کند و به جهاد و فداکاری افغان ها در برابر آن، افتخار مینماید و برای همه شهدای راه آزادی و جهاد در برابر تجاوز شوروی، بهشت برین و برای مجروحین و معلولین، اجر استدعا مینماید.
همچنان نسل های آینده را متوجه می سازد که همیشه باید در راه دفاع از دین و وطن، راه اسلاف خویش را تعقیب و در برابر هر گونه تجاوز و ظلم، شجاعانه ایستادگی کنند.
امارت اسلامی افغانستان
۲۴/۶/۱۴۴۶هـ ق
۶/۱۰/۱۴۰۳هـ ش ــ ۲۰۲۴/۱۲/۲۶م

امامت نزد شیعیان و جایگاه کسی که آن را قبول نداشته باشد

امامت نزد شیعیان و جایگاه کسی که آن را قبول نداشته باشد

امامت نزد شیعیان و جایگاه کسی که آن را قبول نداشته باشد

به قلم: محمد عثمان

این روزها و در فضای مجازی و بخصوص در ماهواره های شیعیان انگلیسی و همچنین سنی های آمریکائی با چنگ زدن به تفکری خاص از غلاة میان شیعه در مورد «امامت» قصد دارند چنین نشان دهند که شیعیان، تمام مذاهب حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و دیگران را تکفیر می کنند.

در برابر این جنگ روانی و تحریف آشکار بهترین گزینه تبیین و روشنگری است که سعی می شود به صورت مختصر و مستند به این موضوع که از مختصات مذهب شیعه ست پرداخته شود و قضاوت نهائی به خواننده ی محترم سپرده شود.

استناد به آیات قرآن:

برخی از علمای شیعه با استناد به آیات قرآن چنین برداشت کرده اند که امامت بلافصل علی بن ابی طالب رضی الله عنه و دیگر ائمه توسط سه آیه ی قرآن بیان شده است که به آن اشاره می شود:

  1. يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا (نساء/ ۵۹) .«ای کسانی که ایمان آورده‏اید! فرمانبرداری كنید خدا را و فرمانبرداری كنید پیغمبر را و فرمان روایان را از جنس خویش، و هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر خدا بازگردانید اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است».

آیت الله خمینی می‌نویسد: در این آیه مراد از «اولی الامر» دوازده امام است.[۱]

  • ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا (المائدة/ ۳).«امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما اختیار كردم».
  • يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ (المائدة/ ۶۷)«ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان! و اگر چنین نكردی، رسالت او را انجام نداده‏ای، خداوند تو را از مردمان نگاه می‌دارد، هر آیینه خداوند گروه كافران را هدایت نمی‌كند».

آیت الله خمینی می گوید: حضرت رسول اكرم (ص) مطابق با این آیه در تاریخ ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجری در محلی بنام غدیر خم امامت حضرت علی علیه السلام را اعلام كردند و از مردمان حاضر در آنجا به دست حضرت علی علیه السلام بیعت گرفتند.[۲]

استناد به روایت غدیر خم :

این حدیث از طرق مختلف و متعددی روایت شده است به گونه ای که آن را در ردیف احادیث مشهور قرار داده است . علامه ابن حجر عسقلانی می گوید:وأما حديث «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَيٌّ مَوْلاهُ» فقد أخرجه الترمذي والنسائي وهو كثير الطرق جداً، وقد استوعبها ابن عقده في كتاب مفرد، وكثير من أسانيدها صحاح وحسان[۳]حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَيٌّ مَوْلاهُ» را ترمذی و نسائی بیان كرده‌اند، و با طرق مختلف، روایت شده است. ابن عقده در كتابی مستقل، همه طرق را جمع‌آوری كرده است. خیلی از اسانید این حدیث در رتبه «صحیح» و «حسن» قرار دارند .

ابن حجر هیثمی مكی نیز می گوید: وبيانه أنه حديث صحيح لا مرية فيه وقد أخرجه جماعة كالترمذي والنسائي وأحمد وطرقه كثيرة جداً ومن ثم رواه ستة عشر صحابياً، وفي رواية لأحمد: أنه سمعه من النبی صلی الله علیه وسلم ثلاثون صحابياً، وشهدوا به لعلي لـما نوزع أيام خلافه كم مر وسيأتي، وكثير من أسانيدها صحاح وحسان ولا التفات لـمن قدح في صحته ولا لـمن رده بان علياً كان باليمن لثبوت رجوعه منها وادراكه الحج مع النبي صلی الله علیه وسلم وقول بعضهم: إن زيادة اللهم وال من والاه الخ موضوعة مردود فقط ورد ذلك من طرق صحح الذهبي كثيراً منها».

بدون تردید این حدیث، صحیح است. جماعتی از محدثین مانند ترمذی، نسائی و احمد (رحمهم الله) این حدیث را تخریج كرده‌اند. این حدیث اسانید بسیار دارد. شانزده صحابی، این حدیث را روایت كرده‌اند و مطابق با یک روایت مسند احمد سی صحابی، این حدیث را از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده‌اند. هنگامی كه در دوره خلافت علی ، با وی مخالفت شد، اصحاب به وسیله همین حدیث گواهی دادند. بسیاری از اسانیدش، به درجه «صحیح و حسن» رسیده‌اند. حرف شخصی كه بر صحت این حدیث، اعتراض كند یا با این گفتار كه در آن وقت علی در یمن بود رد كند بی اعتبار است. چرا كه بازگشت حضرت علی از یمن و شركتش همراه رسول الله در حجة الوداع، به ثبوت رسیده است. حرف كسانی كه گفته‌اند«اللهم وال من والاه» بر حدیث اضافه‌ای است موضوع، پذیرفتنی نیست. برای اینكه این اضافه، با چندین سند، روایت شده است و امام ذهبی بیشتر سندها را صحیح قرار داده‌است[۴]. منابع مختلفی محرک و عوامل ایراد این خطبه را به سفر یمن و اختلافات پیش آمده با امام علی رضی الله عنه بر می گردانند . [۵]

استناد به روایات موالات از خطبه ی غدیر :

منابع مختلف بخشهای مختلفی از روایت غدیر را بیان کرده اند، در این منابع آمده است:

  1. «إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي»[۶]همانا علی از من است و من از علی هستم و او بعد از من (ولی) و محبوب هر مؤمن است.
  2. «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَيٌّ مَوْلاهُ».هر كه را من (مولی) او باشم علی (مولای) اوست.[۷]
  3. «أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ. قَالُوا بَلَى. قَالَ: فَهَذَا وَلِىُّ مَنْ أَنَا مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ اللَّهُمَّ عَادِ مَنْ عَادَاهُ». آیا من برای هر فرد مؤمن بیشتر از جانش محبوب (اولی) نیستم؟ حاضرین عرض كردند: بله! ایشان فرمودند: هر كس را من محبوب (مولی) باشم علی محبوب (مولی) اوست. ای الله! هر كه با علی محبت (موالات) كند تو با او محبت (موالات) بفرما و ای الله! هر كه از علی نفرت (معاداة) كند تو از او نفرت (معاداة) كن».[۸]
  4. «مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ». «هر كس را من محبوب (ولی) او باشم علی محبوب (ولی) اوست».[۹]
  5. «إن الله مولاي وأنا ولي كل مؤمن ثم أخذ بيد على فقال: من كنت وليه فهذا وليه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». «بدون تردید الله (مولای) من است و من (مولای) هر مؤمن هستم. سپس دست علی را گرفته فرمودند: هر كه را من (ولی) او باشم علی (ولی) اوست. ای الله! هر كه با علی (موالات) كند با او (موالات) فرما و هر كه از علی نفرت (معاداة) داشته باشد تو نیز از او نفرت(معاداة) داشته باش».[۱۰]
ادامه نوشته

آنهایی که با نام انتقاد از چند مجری فاسد به تضعیف دارالاسلام ایران و خدمت به دشمنان مشغولند

آنهایی که با نام انتقاد از چند مجری فاسد به تضعیف دارالاسلام ایران و خدمت به دشمنان مشغولند

آنهایی که با نام انتقاد از چند مجری فاسد به تضعیف دارالاسلام ایران و خدمت به دشمنان مشغولند

ارائه دهنده : کاکا بختیار {صقز

باید توجه داشت که جهاد زمانی بر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرض شد که مسلمین صاحب جماعت و دارالاسلام و حاکمیت واحدی بر دارالاسلام شده بودند . یعنی جهاد باید توسط اهل جماعت و تحت پرچم جماعت واحد با رهبر واحد صورت گیرد که از قدرت ایمان و قدرت اتحاد و وحدت اسلامی و جماعت برخوردارند .

در عهد نبوی “صلی الله علیه و سلم” اسب یکی از مهمترین وسایل جهاد شمار قرار داده شد، رسول الله “صل الله علیه و سلم” در این مورد فرموده اند : در سمّ اسب ها تا روز قیامت خیر وجود دارد [بخاری، جلد اوّل، کتاب الجهاد] در حدیث فوق، رسول الله “صل الله علیه و سلم” ما را از سخنی روشن آگاه فرموده است، اینکه جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و چونکه جهاد توسط مجاهدین اهل جماعت انجام می شود بنابراین مجاهدان نیز تا قیامت وجود خواهند داشت اما در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا همه مجاهدین اهل جماعت نیک هستند یا اشخاص بد نیز به آنها می پیوندند ؟

بدون شک در ارتش رسول الله صلی الله علیه وسلم گاه افرادی چون عبدالله بن ابی رهبر دارودسته ی منافقین به همراه افرادش حضور داشتند، پس ارتش جماعت و اهل جماعت یکدست نیستند.

انور شاه کشمیری رحمه الله می نویسد : اعمالی که با یک جماعت مرتبط هستند، اصلاح همه افرادی که عضو آن هستند ضروری نیست زیرا اصلاح کل صف غیرممکن می باشد و اگر اصلاح کل صف را شرط قرار داد بسیاری از کارهای بزرگ به حالت تعلیق در خواهند آمد .

جهاد تا قیامت ادامه دارد و همه می دانند که جهاد کار یک فرد نیست بلکه کار یک جماعت با رهبر واحد و پرچم واحد می باشد، در یک جماعت رهبر و قیادت صالح لازم است و رهبر صالح برای همیشه زنده نیست، هنگامی که افراد صالح وجود نداشته باشند یکی از دو عمل لازم می شود، یا باید جهاد را ترک کرد و یا باید در پیروی از رهبر ناصالح جهاد نمود زیرا پیروی از قیادت غیرصالح بهتر از روی گردانی از جهاد و گردن نهادن طوق بردگی است [فیض الباری شرح صحیح البخاری]

اگر مسائل و ایراداتی در نظام حاکم بر دارالاسلام ایران یا دارالاسلام الشباب سومالی و سایر دارالاسمهای موازی می بینیم که در حال جهاد با کفار اشغالگر خارجی و مزدوران محلی آنها هستند باید به جای اهل تفرق شدن و فرقه بازی بر اصلاح توجه داده شود و به جای تضعیف نظام با قدرت مردم، به توسعه و اصلاح توجه شود .

ما نباید به دلیل برخی ایرادات در حکومت، زمینه را برای سقوط نظام و بازگشت به نظامهای کفری سکولاریستی فراهم کنیم زیرا اصول مهم شرع است کہ “ما لایدرک کله لا يترک کله” یعنی آن چیزی را که کاملاً درک نکردید آن را کاملاً نیز رها نکنید. عده ای در واقع به نام خوبی دارالاسلام ایران با آن دشمنی می کنند و چنین فعالیت هایی را در رسانه ها انجام می دهند که در واقع آسیب زیادی به نظام وارد می شود، آنها به جلو نگاه می کنند اما به عقب نگاه نمی کنند اگر آنها اقدامات حکومتهای سکولار جنایتکار را به یاد بیاورند بنابراین آنها ارزش نظام کنونی را درک خواهند کرد .

صبور باشید، آهسته آهسته پروردگار همه مسائل را درست خواهد کرد زیرا در دارالاسلام ایران جماعت و جریانی با ایده های سازنده وجود دارد .